English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
insulant ماده عایق
insulating material ماده عایق
Search result with all words
insulator جسم عایق ماده عایق
insulators جسم عایق ماده عایق
Other Matches
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulators عایق کننده روکش عایق
insulator عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
insulant عایق
cloggy عایق
insulation عایق
floor insulator عایق کف
dielectric عایق
drag chain عایق
detent عایق
impediments عایق
impediment عایق
pawl عایق
waterproofs عایق اب
waterproofed عایق اب
waterproof عایق اب
insulator عایق
insulators عایق
non conductor عایق
cleat عایق انگلیسی
circular loom نای عایق
dielectric isolation جداسازی با عایق
insulated عایق دار
ideal dielectric عایق کامل
obstruction مانع عایق
resistance عایق مقاومت
fish paper عایق کاغذی
obstructions مانع عایق
electrical insulator عایق الکتریکی
drag hook قلاب عایق
brake عایق مانع
weatherproof عایق هوا
battery insulator عایق باتری
insulate عایق سازی
adiabatic عایق گرما
brakes عایق مانع
insulating عایق کردن
braked عایق مانع
insulating عایق سازی
insulation عایق گذاری
insulation عایق کاری
insulates عایق کردن
insulates عایق سازی
soundproof عایق صدا
braking عایق مانع
insulation testing apparatus عایق سنج
insulating bushing بوش عایق
sound insulation عایق صدا
insulating cement سیمان عایق
insulating compound مواد عایق
slot insulation عایق شیار
insulating material مواد عایق
insulating varnish لعاب عایق
insulation board صفحه عایق
rainproof عایق باران
rachet گیره عایق
non conducting عایق برق
insulate عایق کردن
non conducting عایق گرما
mica dielectric عایق میکا
laggin عایق بندی
insulative عایق کردن
insulated wire سیم عایق
insulated wall دیواره عایق
insulating material جسم عایق
wall insulator عایق دیوار
insulated tongs انبر عایق
insulated layer لایه عایق
insulated plier انبر عایق
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
flameproof عایق شعله ضد اتش
insulating با عایق مجزا کردن
mess kit فرف عایق غذاخوری
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
isolate عایق دار کردن
isolates عایق دار کردن
tightening material مواد عایق کننده
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
utilidor لوله عایق کننده
damper عایق تعدیل کننده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
isolating عایق دار کردن
insulate با عایق مجزا کردن
insulates با عایق مجزا کردن
insulation resistance مقاومت عایق بندی
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
insulating brick اجر عایق بندی
insulating asphalt اسفالت عایق بندی
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
insulated conduit tube لوله عایق شده
insulated conductor هادی عایق شده
insulated cable کابل عایق شده
form insulation عایق کاری قالب
heat insulation عایق کاری حرارتی
insulated bearing یاطاقان عایق شده
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
insulation loss تلف عایق بندی
insulation of concrete عایق کاری بتن
insulation fault نقص عایق بندی
insulation fault نقص عایق کاری
lead in insulator عایق سیم انتن
insulation protection حفافت عایق بندی
insulation defect نقص عایق بندی
insulation class کلاس عایق بندی
insulated cable کابل عایق بندی شده
bushing عایق غلاف حیله گردان
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
clothing عایق بندی روکش کشیدن
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
ferroxcube مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation روپوش کشی عایق کردن
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
storm door درب عایق هوای توفانی
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
quads سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchets گیره عایق چرخ ضامن دار
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
quad سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
catch for door bolt ماده
stuffless بی ماده
female ماده
matters ماده
agent ماده
agents ماده
articles ماده
monoclinous نر و ماده
article ماده
anti matter ضد ماده
metals ماده
substance ماده
stuff ماده
mattering ماده
mattered ماده
stuffs ماده
stuffed ماده
nany بز ماده
nanny goats بز ماده
nanny goat بز ماده
matter ماده
substances ماده
antimatter ضد ماده
bitched سگ ماده
clauses ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com