English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
Other Matches
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
dynamic نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
reins کلیه ها
kidney کلیه
kidneys کلیه
all- کلیه
all کلیه
all men کلیه مردم
reniform شبیه کلیه
renal gravel حصات کلیه
floating kidney کلیه متحرک
renal gravel ریک کلیه
all hands کلیه پرسنل
entireforce کلیه نیرو
nephralgia قولنج کلیه
entireforce کلیه قوا
paranephric مجاور کلیه
reniform کلیه مانند
all arms کلیه نیروها
nephroptosis کلیه متحرک
renal calculus ریگ کلیه
renal وابسته به کلیه ها
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
azoth علاج کلیه دردها
paranephros غده روی کلیه
reins محل کلیه در بدن
against all risks در براب کلیه خطرات
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
This is contray to all moral principles ( codes ) . این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
cosmopolitanism سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
brooded کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
fourteen points طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
stuffed ماده
matter ماده
stuffs ماده
bitches سگ ماده
bitching سگ ماده
bitch سگ ماده
agent ماده
agents ماده
article ماده
articles ماده
stuff ماده
bitched سگ ماده
substances ماده
antimatter ضد ماده
nanny goat بز ماده
nanny goats بز ماده
nany بز ماده
stuffless بی ماده
monoclinous نر و ماده
anti matter ضد ماده
catch for door bolt ماده
substance ماده
mattered ماده
mattering ماده
matters ماده
foamed meterid ماده کف
metals ماده
metal ماده
abscess ماده
provision ماده
clauses ماده
material ماده
items ماده
stipulation ماده
abscesses ماده
clause ماده
materials ماده
female ماده
item ماده
wads ماده پرکننده
chlorophyl ماده سبزگیاهی
bituminous matter ماده قیری
plastic ماده پلاستیکی
the female sex جنس ماده یا زن
chemical agent ماده شیمیایی
wad ماده پرکننده
bull whale نهنگ ماده
break clause ماده نقض
aetna material ماده اتنا
chronogram ماده تاریخ
surplus material ماده اضافی
corrodent ماده اکاله
synchronous material ماده مصنوعی
symmetry substance ماده متقارن
cow calf گوساله ماده
subsistance ماده اصلی
deglutinate ماده لزج
materials ماده کار
flux ماده گدازاور
synthetic material ماده مصنوعی
paragraph فقره ماده
paragraphs فقره ماده
coloring agent ماده رنگ
conservation of matter بقای ماده
coloring matter ماده رنگ
coloring substance ماده رنگ
tellurian matter ماده زمینی
consumable ماده مصرفی
test item ماده ازمون
metal ماده مذاب
roe گوزن ماده
binder ماده چسباننده
white matter ماده سفید
constituent ماده متشکله
constituents ماده متشکله
vixen روباه ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com