Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
Other Matches
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
packing
بسته بندی
packaged
بسته بندی
packages
بسته بندی
dunnage
بسته بندی
package
بسته بندی
cover
بسته بندی
coverings
بسته بندی
packaging
بسته بندی
covers
بسته بندی
case numbers
شماره بسته بندی
package tour
مسافرت بسته بندی
palletized
بسته بندی شده
parcel
بسته بندی کردن
parcels
بسته بندی کردن
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
packing
بسته بندی کردن
packing note
گواهی بسته بندی
packing density
تراکم بسته بندی
packing note
فهرست بسته بندی
packaging cost
هزینه بسته بندی
packing list
فهرست بسته بندی
stripping
بسته بندی کردن
wrap
بسته بندی کردن
wraps
بسته بندی کردن
packing list
صورت بسته بندی
parceling
بسته بندی کردن
packets
بسته بندی کردن
package holiday
مسافرت بسته بندی
packet
بسته بندی کردن
put up
بسته بندی کردن
put-up
بسته بندی کردن
packed
بسته بندی شده
pre packing
بسته بندی از قبل
straws
پوشال بسته بندی
straw
پوشال بسته بندی
pack
بسته بندی کردن
trade pack
بسته بندی تجاری
export packing
بسته بندی صادراتی
wisp
بسته بقچه بندی
wisps
بسته بقچه بندی
packs
بسته بندی کردن
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
package
قوطی بسته بندی کردن
locker paper
کاغذ بسته بندی اغذیه
expendable packing
بسته بندی یکبار مصرف
food packet
جیره بسته بندی شده
packages
قوطی بسته بندی کردن
shipping marks
علامتهای روی بسته بندی
packaged
قوطی بسته بندی کردن
pre-packed
ازقبل بسته بندی شده
impaction
بهم فشردگی بسته بندی
wrapper
بسته بندی کاغذ روپوش
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
packinghouse
محل بسته بندی اجناس
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
packingplant
محل بسته بندی اجناس
wrappers
بسته بندی کاغذ روپوش
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
case marks
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
wrappers
لفاف بسته بندی جلد کتاب
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrapper
لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
unpacking
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
unpacks
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
bulk stock
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
kraft
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard
مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
routines
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
cases
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routinely
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
packing
ماده محافظ کالاها.
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
unpacking
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
stripped
علامت گذاری شده بسته بندی شده
tare
وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
dense graded mix
مواد اغشته شده بسته
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
investment
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investments
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
gridlock
راهبندان مطلق
[به طوری که چهار راههای اصلی بسته شوند]
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
tightening material
مواد اب بندی کننده
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there.
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
jelled
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
food rationing
جیره بندی مواد غذائی
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
packing
هر ماده مورد کاربرددربسته بندی
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
catchall
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
spss
Social the for StatisticalPackage Sciences بسته اماری برای علوم اجتماعی
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
padding
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
flag
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flags
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
quality control
کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
طبقه بندی رده بندی
frame
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
scripsit
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
pontoar
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
espalier
چوب بندی برای تربیت نهال میوه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
reseau
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
Manchester coding
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
blowout disc
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
chevron seal
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
positive
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
backing material
مواد محافظ
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
entrymate
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
brussels
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
pipelines
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
prize fighting
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com