English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
historical materialism ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
Other Matches
prehistorical پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical determinism جبر گرایی تاریخی
monuments لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument لوحه تاریخی اثر تاریخی
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
historic تاریخی
historical تاریخی
monumental تاریخی
epochal تاریخی
ogygian ماقبل تاریخی
historical necessity ضرورت تاریخی
historical process فرایند تاریخی
historical process پویش تاریخی
historical dynamism دینامیسم تاریخی
historical dynamism پویایی تاریخی
historical dynamism پویائی تاریخی
historical development سیر تاریخی
historical development توسعه تاریخی
chronological بترتیب تاریخی
quasi historical نیم تاریخی
historcicism مکتب تاریخی
metachronism اشتباه تاریخی
historical theories نظریههای تاریخی
metachronism لغزش تاریخی
coevality هم تاریخی معاصری
prehistoric پیش تاریخی
chronologic بترتیب تاریخی
prehistoric ماقبل تاریخی
heritage asset میراث تاریخی
parachronism اشتباه تاریخی
historical method روش تاریخی
epoch عصرتاریخی حادثه تاریخی
chronologic دارای تسلسل تاریخی
epochs عصرتاریخی حادثه تاریخی
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
philologist ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
chronogram نشان دادن سنوات تاریخی
they are of no historical هیچ اهمیت تاریخی ندارد
euhemerism اساس تاریخی برای افسانه ها
He delivered a historic speech. نطق تاریخی یی ایراد کرد
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
euhemerize اساس تاریخی قائل شدن برای
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
menhir سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
cromlech ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
red letter day <idiom> روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
moses antedates zoroastes موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
accumulation [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
dye analysis [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
materialism ماده گرایی
materialistic مربوط به ماده گرایی
pictorial rug قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
dialectic materialism ماتریالیسم جدلی
hydrotropism اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
leftism چپ گرایی
hydrotropic اب گرایی
ambivalence دو سو گرایی
skepticism شک گرایی
sensualism حس گرایی
ambiversion میان گرایی
sectionalism استان گرایی
semitism سامی گرایی
surrealism فراواقعیت گرایی
associationism تداعی گرایی
atavism نیاکان گرایی
athleticism ورزش گرایی
pragmatism مصلحت گرایی
somatotonia فعالیت گرایی
rightism راست گرایی
solipsism نفس گرایی
aestheticism زیبایی گرایی
positive tropism محرک گرایی
adience محرک گرایی
self determinism نفس گرایی
separatism جدا گرایی
accidentalism تصادف گرایی
relativism نسبیت گرایی
pragmatism عمل گرایی
revanchism کین گرایی
nationalism ملت گرایی
industrialism صنعت گرایی
theatricalism تماشاخانه گرایی
spiritualism روح گرایی
homosexuality همجنس گرایی
perfectionism کمال گرایی
extremism افراط گرایی
tribalism ایل گرایی
theism یزدان گرایی
subjective ذهن گرایی
sectarianism فرقه گرایی
corporatism شرکت گرایی
traditionalism سنت گرایی
syndicalism اتحادیه گرایی
militarism جنگ گرایی
subjectivism ذهنی گرایی
subjectivism ذهن گرایی
subjectivism درون گرایی
positivism مثبت گرایی
positivism اثبات گرایی
defeatism شکست گرایی
eroticism شهوت گرایی
synthetism تالیف گرایی
individualism فرد گرایی
transformism دگرگونی گرایی
transformism تحول گرایی
regionalism ناحیه گرایی
utilitarianism سودمند گرایی
utopianism ارمان گرایی
verbalism لفظ گرایی
verism حقیقت گرایی
viscerotonia لذت گرایی
vitalism حیات گرایی
westernization غرب گرایی
consumerism مصرف گرایی
nihilism پوچ گرایی
tribalism قبیله گرایی
minimalism کمینه گرایی
universalism عام گرایی
unitarianism توحید گرایی
tritheism سه یزدان گرایی
voluntarism اراده گرایی
absolutism مطلق گرایی
introspection درون گرایی
stereotapis جمد گرایی
spiritism روح گرایی
sophism سفسطه گرایی
feudalism تیول گرایی
animism جان گرایی
capitalism سرمایه گرایی
altruism همگونه گرایی
structuralism ساخت گرایی
monarchical شاه گرایی
necrophilia مرده گرایی
germanism المان گرایی
mendelism مندل گرایی
existentialism هستی گرایی
autism وهم گرایی
realism واقعیت گرایی
realism تحقق گرایی
realism واقع گرایی
realism راستین گرایی
geotropism زمین گرایی
geotaxis زمین گرایی
idealism ارمان گرایی
nationallism ملت گرایی
extroversion برون گرایی
fixism ثبات گرایی
fixism ایست گرایی
moralization اخلاق گرایی
monopolism انحصار گرایی
futurism اینده گرایی
intuitionalism شهود گرایی
historicity تاریخ گرایی
naturalism طبیعت گرایی
inflationism تورم گرایی
institutionalism بنیاد گرایی
instrumentalism وسیله گرایی
intellectualism عقل گرایی
islamism اسلام گرایی
irredentism الحاق گرایی
intuitionism شهود گرایی
cynicism کلبی گرایی
cynism [rare] [cynicism] کلبی گرایی
illusionism وهم گرایی
ideality اندیشه گرایی
pluralism کثرت گرایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com