Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
English
Persian
subservient
مادون سودمند
Other Matches
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
subordinates
مادون
subordinating
مادون
sub
مادون
subs
مادون
subordinated
مادون
below
مادون
behindhand
مادون
subordinative
مادون
subordinate
مادون
subjacent
مادون
inferiors
مادون
puisne
مادون
inferior
مادون
subject
تحت مادون
infrahuman
مادون انسان
infrared
مادون قرمز
infrasonic
مادون صوت
subjected
تحت مادون
infera red
مادون قرمز
infrasonics
مادون صوت
subjecting
تحت مادون
subjects
تحت مادون
non fatal offences against the person
مادون نفس
subhuman
مادون انسان
subnormal
مادون عادی
subsonic
مادون صوت
subsonic flow
جریان مادون صوت
subalterns
افسر جزء مادون
subnormality
مادون عادی بودن
subaltern
افسر جزء مادون
infrasonic frequency
فرکانس مادون صوت
infrasonic wave
موج مادون صوت
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
ultraviolet
اشعه مادون بنفش
purpose-built
<adj.>
سودمند
benefitical
سودمند
purposeful
<adj.>
سودمند
suitable
<adj.>
سودمند
proper
<adj.>
سودمند
practicable
<adj.>
سودمند
functional
<adj.>
سودمند
expedient
<adj.>
سودمند
helpful
<adj.>
سودمند
utilitarian
[useful]
<adj.>
سودمند
valuable
<adj.>
سودمند
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
سودمند
applicatory
<adj.>
سودمند
handy
[useful]
<adj.>
سودمند
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
سودمند
convenient
<adj.>
سودمند
purposive
<adj.>
سودمند
inefficacious
نا سودمند
advantageaus
سودمند
handiest
سودمند
handy
<adj.>
سودمند
constructive
سودمند
good
سودمند
useful
<adj.>
سودمند
instrumental
سودمند
practicals
سودمند
lucrative
سودمند
beneficial
<adj.>
سودمند
handier
سودمند
serviceable
<adj.>
سودمند
practical
<adj.>
سودمند
gainful
سودمند
fructuous
سودمند
fit for use
سودمند
salubrious
سودمند
commodious
سودمند
advantageous
<adj.>
سودمند
furthersome
سودمند
subsonic
مادون سرعت سیر صوت
infrared
وابسته به اشعه مادون قرمز
praetor
قاضی یاافسر مادون کنسول
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
good
سودمند مفید
utilitarianism
سودمند گرایی
utility program
برنامه سودمند
utility programs
برنامههای سودمند
useful work
کار سودمند
advantage
سودمند بودن
utility
برنامه سودمند
avail
سودمند بودن
to be of avail
سودمند بودن
e. use ful
بسیار سودمند
benefactress
زن نیوکار سودمند
instrumental input
داده سودمند
conducive
سودمند مساعد
perficient
سودمند بدردخورنده
practical
کارکن سودمند
utility routine
روال سودمند
practicals
کارکن سودمند
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
hepatic
سودمند برای جگر
salutary
سلامت بخش سودمند
it is of interest to me
برای من سودمند است
ana
منتخبات اطلاعات سودمند
pf public utility
سودمند برای همه
available
قابل استفاده سودمند
publicly useful
سودمند برای عموم
to come in useful
سودمند واقع شدن
wholesore
گوارا سالم سودمند
it did not profit me
مرا سودمند نبود
praetorian
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
to exercise is use ful
ورزش کردن سودمند است
multocular
مختصر و مفید کوتاه و سودمند
bestead
سودمند واقع شدن بدردخوردن
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
utilitarian
معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
to stand any one in good stead
بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن
detector
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
nothing serves to but apology
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
upwash
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com