English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
overseer of irrigation channel مادی سالار
Other Matches
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
chieftain سالار
technocrat فن سالار
chieftains سالار
technocrats فن سالار
paterfamilias سالار خانواده
office-holders دیوان سالار
office-holder دیوان سالار
chief قائد سالار
chiefs قائد سالار
head سالار عنوان
elitists نخبه سالار
elitist نخبه سالار
warlord جنگ سالار
major-domos نافر خوان سالار
major-domo نافر خوان سالار
goodman سالار مهمانخانه دار
major domo نافر خوان سالار
bureaucrats مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrat مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
corporeal مادی
fleshly مادی
hylic مادی
worldling مادی
irrigation channel مادی
catch feeder مادی
materialists مادی
materials مادی
canals مادی
canal مادی
physical مادی
material مادی
materialist مادی
rain worm مادی
so matic مادی
matter wave موج مادی
material incentives محرکهای مادی
materialization مادی سازی
natural philosopher حکیم مادی
material incentives انگیزههای مادی
physical device ابزار مادی
material damage خسارت مادی
physical connection اتصال مادی
physicism حکمت مادی
tangible assets دارائیهای مادی
tangible property دارائی مادی
physical record مدرک مادی
physical dimension بعد مادی
physical coercion اجبار مادی
physical science دانش مادی
material mass جرم مادی
materialises مادی کردن
materializing مادی کردن
materialized مادی کردن
worldly جسمانی مادی
spiritually غیر مادی
earthen مادی جسمانی
immaterial غیر مادی
materials مادی جسمانی
material مادی جسمانی
physical مادی جسمانی
materializes مادی کردن
incorporeal غیر مادی
materialize مادی کردن
materialising مادی کردن
materialised مادی کردن
hylozoism فلسفه مادی
idiographic مجازی مادی
incorporal غیر مادی
substantiated شکل مادی بخشیدن به
substantiates شکل مادی بخشیدن به
valor ارزش مادی اهمیت
superempirical خارج از جهان مادی
superphysical ماورای عالم مادی
substantiating شکل مادی بخشیدن به
primary masses نقاط مادی اولیه
immaterialize غیر مادی کردن
valour ارزش مادی اهمیت
materiality جنبه مادی ضرورت
spiritusoity عالم غیر مادی
incorporeally بطور غیر مادی
physical element of crime عنصر مادی جرم
substantiate شکل مادی بخشیدن به
strict liability offence جرم مادی صرف
autism عدم توجه بعالم مادی
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
spiritual غیر مادی بطور روحانی
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
atomism عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
bourgeois <adj.> از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
spiritism اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com