Dictiornary-Farsi | مارپیچ رفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (12 milliseconds)

English	Persian
snake	مارپیچ رفتن
snaked	مارپیچ رفتن
snakes	مارپیچ رفتن


Search result with all words

snail	بشکل مارپیچ جلو رفتن
snails	بشکل مارپیچ جلو رفتن
Other Matches

slaloms	مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom	مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
spiralled	مارپیچ
spirals	مارپیچ
spiriferous	مارپیچ
serpentiform	مارپیچ
spiral	مارپیچ
spiraled	مارپیچ
spiraling	مارپیچ
spiry	مارپیچ
hair pin bend	مارپیچ
gyroidal	مارپیچ
helix	مارپیچ
spiralling	مارپیچ
flexuose	مارپیچ
pinwheel	مارپیچ
wedel	مارپیچ
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
wormed	مارپیچ کردن
worm	مارپیچ کردن
labyrinth	پلکان مارپیچ
sinistrorsal helix	مارپیچ چپ گرد
labyrinths	پلکان مارپیچ
snake fence	نرده مارپیچ
worms	مارپیچ کردن
spirally	بطور مارپیچ
spiral test	ازمون مارپیچ
spiral stairs	پلکان مارپیچ
spiral spring	فنر مارپیچ
spiral reinforcement	فولادگذاری مارپیچ
wedelen	مارپیچ زدن
spiral drill	مته مارپیچ
corkscrew staircase	پلکان مارپیچ
screw auger	مته مارپیچ
balanced winder	پله مارپیچ
newel spindle	مارپیچ پله
left handed helix	مارپیچ چپ گرد
left hand helix	مارپیچ به سمت چپ
inside thread	مارپیچ داخلی
twist drill	مته مارپیچ
inflationary spiral	مارپیچ تورمی
helix angle	زاویه مارپیچ
mercury thread	مارپیچ جیوهای
double helix	مارپیچ دوگانه
helical spring	متر مارپیچ
hair pin bend	مارپیچ کوهستان
caracole	پله مارپیچ
giant slalmon	مارپیچ بزرگ
dancer	پله مارپیچ
caracol	پله مارپیچ
right handed helix	مارپیچ راستگرد
spiral	حلزونی بشکل مارپیچ
serpentine	شکل مارپیچ مارمانند
spiralled	حلزونی فنر مارپیچ
dogleg	پله کان مارپیچ
spiralling	بشکل مارپیچ دراوردن
spiralling	حلزونی فنر مارپیچ
spirality	شکل مارپیچ یا حلزونی
spirals	حلزونی بشکل مارپیچ
spirochaeta	هر نوع باکتری مارپیچ
spirochaete	هر نوع باکتری مارپیچ
spirochete	هر نوع باکتری مارپیچ
spiralled	بشکل مارپیچ دراوردن
spiralled	حلزونی بشکل مارپیچ
spiraling	حلزونی فنر مارپیچ
spiral	بشکل مارپیچ دراوردن
spiral	حلزونی فنر مارپیچ
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
spiraled	بشکل مارپیچ دراوردن
helical binding	دورپیچی مارپیچ وار
spiralling	حلزونی بشکل مارپیچ
spiraled	حلزونی فنر مارپیچ
spiraling	حلزونی بشکل مارپیچ
spires	ساقه باریک مارپیچ
spiraling	بشکل مارپیچ دراوردن
spirals	بشکل مارپیچ دراوردن
spirals	حلزونی فنر مارپیچ
coil	مارپیچ سیم پیچ
coiled	مارپیچ سیم پیچ
coils	مارپیچ سیم پیچ
spiraled	حلزونی بشکل مارپیچ
newel	تیرمیان پلکان مارپیچ
newel	ستون پلکان مارپیچ
newels	تیرمیان پلکان مارپیچ
newels	ستون پلکان مارپیچ
spire	ساقه باریک مارپیچ
box spring	فنر مارپیچ تختخواب
aerial cartwheel	مارپیچ همراه با پرش وچرخش
flexural	پیچ وخم دار مارپیچ
flexuous	پیچ وخم دار مارپیچ
fleche	میل بالای مناره مارپیچ
thread	دنده دار کردن مارپیچ
mazes	پیچ وخم پلکان مارپیچ
seelos	دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
threads	دنده دار کردن مارپیچ
Hertfordshire spike	[میل بالای مناره مارپیچ]
helicoid	بشکل پوسته حلزون مارپیچ
maze	پیچ وخم پلکان مارپیچ
turbinate	فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
capacole	چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
slalomist	مسابقه دهنده اسکی روی اب مارپیچ
simple motion	حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
solenoid	سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
orthoferrite	یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
acrostolium	[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
spiral of wages and prices	حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
recede	پس رفتن
to make ones getaway	در رفتن
snitch	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
snitching	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
puttering	ور رفتن
admitting	رفتن
snitched	کش رفتن
nim	کش رفتن
to peter out	پس رفتن
pullback	پس رفتن
receded	پس رفتن
putters	ور رفتن
recedes	پس رفتن
mog	رفتن
receding	پس رفتن
snitches	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
to skirt along the coast	رفتن
retire	پس رفتن
goes	رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
fribble	ور رفتن
going	رفتن
retires	پس رفتن
retrograde	پس رفتن
To go	رفتن
shrinks	اب رفتن
betake	رفتن
bleneh	پس رفتن
shrinking	اب رفتن
break loose	در رفتن
to break loose	در رفتن
to run off	در رفتن
crawl	رفتن
glom on to	کش رفتن
crawled	رفتن
to take to ones heels	در رفتن
retract	تو رفتن
to pair off	رفتن
retracted	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracts	تو رفتن
gangs	رفتن
gang	رفتن
jauk	ور رفتن
filch	کش رفتن
filched	کش رفتن
sinks	ته رفتن
go off	در رفتن
crawls	رفتن
sink	ته رفتن
go over	به ان سو رفتن
shrink	اب رفتن
filching	کش رفتن
hang around	ور رفتن
filches	کش رفتن
make off	در رفتن
snip	کش رفتن
hedge	در رفتن
to flow over	سر رفتن
twiddling	ور رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to get over	رفتن از
to boil over	سر رفتن
departures	رفتن
to sleep fast	رفتن
short-change	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
regressing	پس رفتن
hedged	در رفتن
hedges	در رفتن
twiddles	ور رفتن
snipped	کش رفتن