Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
Other Matches
anguine
ماری
marihuana
ماری جوانا
grass
ماری جوانا
grasses
ماری جوانا
marijuana
ماری جوانا
ophidian
وابسته بمار ماری
potting
ماری جواناوسایرمواد مخدره
pots
ماری جواناوسایرمواد مخدره
pot
ماری جواناوسایرمواد مخدره
what the hell do you want
چه زهر ماری میخواهید
What the hell do you want?
چه زهر ماری می خواهی ؟
adders tongue
کرف زبان ماری
adders tongue
سرخس زبان ماری
side ward
پهلویی
laterad
پهلویی
lateral
پهلویی
next door
[to]
<adv.>
پهلویی
sideward
یک ور پهلویی
triangularity
سه پهلویی
sidings
پهلویی
siding
پهلویی
immediate
پهلویی
next
پهلویی جنبی
sidewall
دیوار پهلویی
sidewards
پهلویی ضلعی
side wall
دیوار پهلویی
our neighbour door
همسایه پهلویی ما
next door
خانه پهلویی
cheek
پایه پهلویی
cheeks
پایه پهلویی
our next neighhbour
همسایه پهلویی ما
pneumonic
سینه پهلویی
racking stress
تنش پهلویی
side view
نمای پهلویی
make leeway
حرکت پهلویی کردن
enneagon
شکل نه ضلعی نه پهلویی
outhouses
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouse
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
flanking fire
اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
heptagons
هفت پهلویی هفت ماهه
heptagon
هفت پهلویی هفت ماهه
room mate
هم اتاق
room
اتاق
rooms
اتاق
chambers
اتاق
chamber
اتاق
common rooms
اتاق استادان
reading room
اتاق قرائت
a double room
یک اتاق دو نفره
common room
اتاق استادان
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
Room 123
اتاق 123
reception room
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
newsrooms
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsroom
اتاق خبر
houseroom
اتاق خانه
reading rooms
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
vestibular
اتاق کوچک بدن
long gallery
اتاق طویل
waiting-room
اتاق انتظار
keeping-room
اتاق نشیمن
dortour
اتاق خواب
dorter
اتاق خواب
common joist
تیر کف اتاق
batten
[تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room
اتاق همایش
ante-chamber
اتاق انتظار
a single room
یک اتاق یک نفره
roomful
بقدر یک اتاق پر
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing house
اتاق تهاتر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
living rooms
اتاق نشیمن
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
studios
اتاق کار
room temperature
دمای اتاق
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
linoleum
مشمع کف اتاق
chamber of trade
اتاق بازرگانی
wheelhouses
اتاق سکان
wheelhouse
اتاق سکان
surgeries
اتاق جراحی
living room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
surgery
اتاق جراحی
sitting room
اتاق نشیمن
distorted room
اتاق خطاانگیز
chamber of trade
اتاق تجارت
snow cave
اتاق برفی
studio
اتاق کار
toolroom
اتاق ابزار
undercroft
اتاق کلیسا
vacuum chamber
اتاق خلاء
war room
اتاق جنگ
war room
اتاق عملیات
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
chamber of commerce
اتاق تجارت
operations room
اتاق عملیات
tearoom
اتاق چای
spense
اتاق ناهارخوری
studding
ارتفاع اتاق
spence
اتاق ناهارخوری
cabins
اتاق کوچک قایق
chamber
اتاق خواب خوابگاه
workshop
اتاق کار کارگاه
workshops
اتاق کار کارگاه
cabin
اتاق کوچک قایق
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
chambers
اتاق خواب خوابگاه
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
hall
اتاق بزرگ دالان
vestry
اتاق دعا رخت کن
vestries
اتاق دعا رخت کن
halls
اتاق بزرگ دالان
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
workroom
اتاق کار کارگاه
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
undercroft
اتاق زیر زمینی
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
playrooms
اتاق بازی کودکان
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
playroom
اتاق بازی کودکان
Br
مخفف اتاق خواب
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com