English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
Other Matches
be your own worst enemy <idiom> از ماست که بر ماست [کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
To whitewash . To do a perfunctory job. To do a patch - up of work. ماست مالی کردن
marinade [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . موضوعی را ماست مالی کردن
marinating ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinates ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinated ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinate ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
To spilt hair . To make a fine distinction . مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
whitewash سفید کاری کردن ماست مالی کردن
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
sacker کیسه پرکن کیسه ساز
sacks کیسه خواب کیسه سربازی
sack کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium کیسه جانوار کیسه دار
sacked کیسه خواب کیسه سربازی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
ruralize ده نشینی کردن
to fall back عقب نشینی کردن
pull away عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کردن
retreats عقب نشینی کردن
withdraws عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کردن
to give ground عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
recoil عقب نشینی کردن توپ
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
recoiled عقب نشینی کردن توپ
recoils عقب نشینی کردن توپ
recoiling عقب نشینی کردن توپ
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
To swindle (fleece) someone . کسی را سر کیسه کردن
To swindle someone . کسی را سر کیسه کردن
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
whey آب ماست
It is ours. It belongs to us. از آن ماست
lappermilk ماست
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
He is our man . آدم ماست
lady's bedstraw علف ماست
yogurt ماست یوقورت
bedstraw علف ماست
yoghurt ماست یوقورت
goose grass علف ماست
yoghurts ماست یوقورت
cleavers علف ماست
don't split hairs this much <idiom> مو را از ماست نکشید
yoghourts ماست یوقورت
rennet مایه ماست
joint grass علف ماست
snow job ماست مالی
yogurts ماست یوقورت
catchweed علف ماست
It is to our credit. باعث روسفیدی ماست
his blood beon us خونش به گردن ماست
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
sit idly by <idiom> عین ماست نشستن
She turned as pale as death . رنگش مثل ماست سفید شد ( پرید )
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
You name it . Everything under the sun . از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
adsorption رو نشینی
recoils پی نشینی
soiree شب نشینی
recoiling پی نشینی
soirees شب نشینی
soirTes شب نشینی
recoiled پی نشینی
sedimentation ته نشینی
precipitation ته نشینی
sedinentation ته نشینی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
subsidence ته نشینی
settling ته نشینی
sedimentary ته نشینی
recoil پی نشینی
nightlife شب نشینی
wake شب نشینی
wakes شب نشینی
deposit ته نشینی
deposits ته نشینی
an eveing party شب نشینی
evening party شب نشینی
illuviation ته نشینی
waked شب نشینی
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
recoil عقب نشینی
seclusion گوشه نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
reclvsion گوشه نشینی
retreated عقب نشینی
settlements ته نشینی مسکن
recoils عقب نشینی
katabasis عقب نشینی
hutment کلبه نشینی
recoiling عقب نشینی
tenantry اجاره نشینی
sequestered life گوشه نشینی
recoiled عقب نشینی
retreating عقب نشینی
urbanization شهر نشینی
suburbia حومه نشینی
silting رسوب ته نشینی
solitariness گوشه نشینی
settlement ته نشینی مسکن
break ground عقب نشینی
nomadism کوچ نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
fallback عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
urbanism شهر نشینی
retrocession عقب نشینی
retrocedence عقب نشینی
recess عقب نشینی
recesses عقب نشینی
eremitic life گوشه نشینی
retreats عقب نشینی
eremitism گوشه نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
retreat عقب نشینی
sanctuary حق بست نشینی
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
sink ته نشینی حفره یاگودال
sinks ته نشینی حفره یاگودال
backblast شعله عقب نشینی
backblast موج عقب نشینی
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
short recoil عقب نشینی کوتاه
retirement عقب نشینی اختیاری
colonial معماری کوچ نشینی
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
back pressure فشار عقب نشینی
setbacks فشار عقب نشینی
scuttling عقب نشینی روزنه
companionship مصاحبت پهلو نشینی
subornation زیر پا نشینی اغواء
blowback عقب نشینی خودکار
scuttles عقب نشینی روزنه
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
to beat a retreat کوس عقب نشینی
scuttle عقب نشینی روزنه
setback فشار عقب نشینی
blowback ضربه عقب نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
scuttled عقب نشینی روزنه
urbanistic وابسته بشهر نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
forced withrawal عقب نشینی اجباری
vesica کیسه
sandbagging کیسه شن
sacks کیسه
sandbagged کیسه شن
purses کیسه
purseful کیسه
bags کیسه
saddle bag کیسه اب
pursed کیسه
sacked کیسه
vesicle کیسه
bagging کیسه
money bag کیسه
purse کیسه
cod کیسه
hydatid کیسه اب
sack کیسه
sandbags کیسه شن
bagful یک کیسه
sandbag کیسه شن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com