English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
boresafe fuze ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
Other Matches
interruptor ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
nonboresafe بدون ضامن درداخل لوله
bores داخل لوله توپ
home جا به داخل لوله راندن
bore داخل لوله توپ
gun bore داخل لوله توپ
homes جا به داخل لوله راندن
ramming راندن گلوله به داخل لوله
decoppering رفع رسوبات مس از داخل لوله
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
rechamber دوباره به داخل لوله راندن
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
ram پر کردن توپ راندن به داخل لوله
coppering مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
rammed پر کردن توپ راندن به داخل لوله
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
rams پر کردن توپ راندن به داخل لوله
borescope وسیله دیدن خان کشی داخل لوله
priming پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
fail-safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
conchoidal دارای پستی وبلندی هایی شبیه داخل صدف
fuze setting بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
proximity fuze ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
traversing حرکت دادن لوله در سمت
traversed حرکت دادن لوله در سمت
traverse حرکت دادن لوله در سمت
angle of elevation زاویه حرکت لوله درارتفاع
traverses حرکت دادن لوله در سمت
slew حرکت سریع لوله توپ
tubate دارای شکل لوله
bore reset وسیله نگهدارنده کلینومتر پایه نصب کلینومتر در داخل لوله
tetrode لوله ترمویونیک دارای چهارالکترود
gas bracket لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
permissive action link ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
variable time ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antihandling fuze ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
slow moving دارای حرکت کند
self moved دارای حرکت بادی
succussatory دارای حرکت دشوار
reciprocating دارای حرکت متناوب
knock kneed دارای حرکت کج ومعوج
ram افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
safety pins خار ضامن میله ضامن
self moved دارای حرکت خود بخود
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked دارای حرکت مارپیچی بودن
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
gaited اسب دارای حرکت پاهای معین
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
quick fuse ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
antidisturbance fuze ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
shifting حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
safety به ضامن کردن ضامن
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
intercommand داخل قسمت داخل یکان
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
weatherly حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
corrector وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
sockets بست لوله دوراهی لوله
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
bobbins ماسوره
cop ماسوره نخ
fuze ماسوره
cannula ماسوره
reeling ماسوره
reels ماسوره
reeled ماسوره
spools ماسوره
fuse ماسوره
reel ماسوره
lunt ماسوره
bobbin ماسوره
firing device ماسوره
fused ماسوره
spool ماسوره
base fuze ماسوره ته
defuse ماسوره کشیدن
defused ماسوره کشیدن
fuze delay ماسوره تاخیری
cavity مقر ماسوره
non delay ماسوره بی تاخیر
fuze range بردمربوط به ماسوره
fuzing بستن ماسوره
defusing ماسوره کشیدن
defuses ماسوره کشیدن
camouflet حفره ماسوره
safety fuze ماسوره تامینی
delay fuze ماسوره تاخیری
nut and union مهره ماسوره
cavities مقر ماسوره
union مهره ماسوره
firing device ماسوره مین
hanks ماسوره کلافه
unions مهره ماسوره
base fuze ماسوره ته گلوله
base fuze ماسوره ته پران
pressure device ماسوره فشاری
hasps ماکو ماسوره
delayed action با ماسوره تاخیری
blasting fuze ماسوره انفجاری
time fuse ماسوره زمانی
hank ماسوره کلافه
mechanical time fuze ماسوره زمانی
driving sleeve مهره ماسوره
conduit coupling مهره ماسوره
percussion fuze ماسوره ضربتی
proximity fuze ماسوره مجاورتی
spooling ماسوره کردن
fuze setting زمان ماسوره
hasp ماکو ماسوره
sleeve مهره ماسوره
fuse key کلید ماسوره
fuse setter ماسوره بند
proximity ماسوره مجاورتی
sleeves مهره ماسوره
fuze action عمل ماسوره
point detonating fuze ماسوره انی
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
blasting fuze ماسوره منفجر کننده
flash fuze ماسوره الکتریکی یا جرقهای
adaptors تطبیق دهنده ماسوره
adaptor تطبیق دهنده ماسوره
adapters تطبیق دهنده ماسوره
connection fuse ماسوره اتصال دهنده
fuze cavity سوراخ جای ماسوره
super quick ماسوره فوق انی
igniting fuze ماسوره مشتعل کننده
activated mine مین با ماسوره فرعی
quick action عمل انی ماسوره
firing pull device ماسوره کششی مین
self destroying ماسوره خود ترکان
pull device ماسوره کشش مین
firing pressure device ماسوره فشاری مین
fuze cavity حفره نصب ماسوره
fuze range برد عمل کرد ماسوره
graze sensitive ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
instantaneous دفعتا ماسوره فوق انی
graze sensitive ماسوره مخصوص تیر کمانه
fuzewell liner بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
variable time fuse ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
supersensitive ماسوره یا مین فوق العاده حساس
mechanical time fuze ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com