Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (31 milliseconds)
English	Persian
fuze	ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
Other Matches
fuzing	چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
primming	چاشنی گذاری کردن
uncharged	چاشنی گذاری نشده
flash tube	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture	خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
safing	چاشنی برداری کردن
primer leak	نشد کردن چاشنی
charged demolition	مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
flavor	چاشنی مزه دار کردن
flavour	چاشنی مزه دار کردن
flavours	چاشنی مزه دار کردن
flavored	چاشنی مزه دار کردن
flavors	چاشنی مزه دار کردن
arm	مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
mine casemate	بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
flavourings	چاشنی
percussion caps	چاشنی
lure	چاشنی
seasoning	چاشنی
stuffing	چاشنی
lured	چاشنی
flavoring	چاشنی
capped	چاشنی
igniter	چاشنی
capsule	چاشنی
dressings	چاشنی
destructor	چاشنی
dressing	چاشنی
capsules	چاشنی
ignitor	چاشنی
device	چاشنی
cap	چاشنی
amorce	چاشنی
detonating charge	چاشنی
salmagundi	چاشنی
safety fuze	چاشنی
detonators	چاشنی
primers	چاشنی
flavorings	چاشنی
sauce	چاشنی
primer	چاشنی
sauces	چاشنی
devices	چاشنی
luring	چاشنی
detonator	چاشنی
percussion cap	چاشنی
fuze	چاشنی
flavouring	چاشنی
lures	چاشنی
primer seat	مقر چاشنی
primer pouch	محفظه چاشنی
destructor	چاشنی انفجاری
percussion caps	چاشنی ضربتی
defusing	چاشنی کشیدن
primed	چاشنی گذاشتن
primes	چاشنی گذاشتن
sauces	چاشنی زدن به
sauce	چاشنی زدن به
relish	چاشنی ذوق
relished	چاشنی ذوق
relishes	چاشنی ذوق
relishing	چاشنی ذوق
garnish	چاشنی زدن
garnished	چاشنی زدن
garnishes	چاشنی زدن
prime	چاشنی گذاشتن
defuses	چاشنی کشیدن
igniting powder	خرج چاشنی
ignition cap	کلاهک چاشنی
defused	چاشنی کشیدن
spice	چاشنی غذا
spiced	چاشنی غذا
adapter booster	چاشنی خوران
defuse	چاشنی کشیدن
spices	چاشنی غذا
electric primer	چاشنی الکتریکی
spicing	چاشنی غذا
seasoner	چاشنی زننده
igniter train	مجموعه چاشنی
detonating cord	مدار چاشنی
garniture	تزیین چاشنی
detonation cap	کلاهک چاشنی
flash fuze	چاشنی الکتریکی
detonation cord	فتیله چاشنی
blasting cap	کلاهک چاشنی
tutti frutti	چاشنی میوهدار
percussion cap	چاشنی ضربتی
ketchup	چاشنی غذا
cannon primer	چاشنی توپ
garnished	چاشنی زدن به ارایش
sauce-boat	فرف چاشنی خوری
sauce-boats	فرف چاشنی خوری
garnish	چاشنی زدن به ارایش
igniting primer	چاشنی مشتعل کننده
garnishes	چاشنی زدن به ارایش
primer pouch	کیف یافانوسقه چاشنی
chutney	یکنوع چاشنی غذا
flavour	چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent	چاشنی چسب افزا
primer setback	عقب نشستن چاشنی
au naturel	ساده و بدون چاشنی
cannon primer	چاشنی خرج توپ
flavors	چاشنی زدن به معطرکردن
flavours	چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat	فرف چاشنی خوری
primer leak	خروج گازاز ته چاشنی
French dressing	چاشنی سالاد فرانسوی
condiment	چاشنی ادویه زدن
condiments	چاشنی ادویه زدن
initiator	چاشنی مشتعل کننده
seasons	دوران چاشنی زدن
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
seasoned	دوران چاشنی زدن
flavor	چاشنی زدن به معطرکردن
activate	چاشنی مین را کشیدن
flavored	چاشنی زدن به معطرکردن
precussion detonator	چاشنی ضربتی یا دنگی
season	دوران چاشنی زدن
salad dressing	چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings	چاشنی وادویه مخصوص سالاد
firing mechanism	چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
gamy	چاشنی زده افتضاح اور
gamey	چاشنی زده افتضاح اور
initiator	چاشنی اولیه خرج ابتدایی
squib	چاشنی خرج راکتهای دریایی
squibs	چاشنی خرج راکتهای دریایی
electric squib	نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
hung striker	چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung striker	ضارب چاشنی معیوب نارنجک
coupling base	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
mayonnaise	نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
cocks	چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib	یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cock	چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking	چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress [salad]	چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
squibs	یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
coupling base	وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activating	به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates	به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy	سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated	به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact	چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant	عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplex	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
investments	مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment	مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
firing circuit	مدار چاشنی مدار انفجار
stripping	نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
pooled	ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool	ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools	ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
loads	پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load	پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesizing	هم گذاری کردن
synthesized	هم گذاری کردن
synthesize	هم گذاری کردن
synthesised	هم گذاری کردن
synthesising	هم گذاری کردن
synthesizes	هم گذاری کردن
synthesises	هم گذاری کردن
christened	نام گذاری کردن
tracklaying	شنی گذاری کردن
christen	نام گذاری کردن
punctuates	نقطه گذاری کردن
cost	قیمت گذاری کردن
loads	خرج گذاری کردن
load	خرج گذاری کردن
load	ذخیره گذاری کردن
loads	ذخیره گذاری کردن
christens	نام گذاری کردن
fund	سرمایه گذاری کردن
deposits	سرمایه گذاری کردن
point	نقطه گذاری کردن
deposit	سرمایه گذاری کردن
punctuate	نقطه گذاری کردن
to lay the track	ریل گذاری کردن
marks	علامت گذاری کردن
invest	سرمایه گذاری کردن
paragraph	فاصله گذاری کردن
invests	سرمایه گذاری کردن
investing	سرمایه گذاری کردن
paragraphs	فاصله گذاری کردن
invested	سرمایه گذاری کردن
mark	علامت گذاری کردن
mining	مین گذاری کردن
funded	سرمایه گذاری کردن
paginate	صفحه گذاری کردن
punctuating	نقطه گذاری کردن
to sow mines	مین گذاری کردن
punctuated	نقطه گذاری کردن
charges	خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge	خرج گذاری کردن شارژ کردن
percussion	ضربتی چاشنی ضربتی
residential investments	سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
recapitalize	سرمایه گذاری مجدد کردن
overcapitalize	بیش از حد سرمایه گذاری کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com