English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
automatic roughing lathe ماشین تراش سایشی خودکار
Other Matches
automatic coping lathe ماشین تراش خودکار
automatic lathe ماشین تراش خودکار
automatic lathe operator اپراتور ماشین تراش خودکار
semi automatic lathe ماشین تراش نیمه خودکار
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
turnery کارخانه تراش ماشین تراش
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic stub lathe ماشین تراش
turning machine ماشین تراش
automatic machine ماشین تراش
lathes ماشین تراش
lathe ماشین تراش
milling machine ماشین تراش
spindles هرزگرد ماشین تراش
spindle هرزگرد ماشین تراش
car wheel lathe دستگاه ماشین تراش
precision lathe ماشین تراش دقیق
turning chisel اسکنه ماشین تراش
capstan lathe ماشین تراش دوار
turning chisel قلم ماشین تراش
duplicating lathe ماشین تراش نمونهای
turn گشت ماشین تراش
turns گشت ماشین تراش
gap bridge گلویی ماشین تراش
center sleeve مرغک ماشین تراش
planer machine ماشین صفحه تراش
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
center lathe ماشین تراش متمرکز
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
lathe mandrel مرغک ماشین تراش
lathe dog گیره ماشین تراش
polishing lathe ماشین تراش پرداخت
full automatic lathe ماشین تراش تمام اتوماتیک
cam operated automatic lathe ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
engine lathe ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
fixed center turret lathe ماشین تراش با مرکز ثابت
flat turret lathe ماشین تراش رولور تخت
combination turret lathe ماشین تراش کاپستان مرکب
polygonal turning machine ماشین تراش چند لبه
crank shaper ماشین میل لنگ تراش
saddles صفحه رنده بند ماشین تراش
slater ماشین یا تیغه تراش پوست خام
lathe center مرکز یا محور دوران ماشین تراش
saddled صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle صفحه رنده بند ماشین تراش
planer دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
automaton ماشین خودکار
automatons ماشین خودکار
back gear یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
automobile ماشین متحرک خودکار
perpetual motion machine ماشین خودکار دائمی
automobiles ماشین متحرک خودکار
atm ماشین سخنگوی خودکار
back gear shaft محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
atm ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
flexible استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
slabber ماشین تراش تکه تکه کننده
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
tabulator بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
fricative سایشی
slip ring حلقه سایشی
abrasion resistance تاب سایشی
abrasion drill مته سایشی
affricate انسدادی- سایشی
frictional resistance مقاومت سایشی
abrasion resistance مقاومت سایشی
detrital منسوب به اوار سایشی
abrasive compound مواد سایشی از جنس سیلیکات های آهن و آلومینیوم
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
shaved تراش
paring iron سم تراش
scart تراش
shave تراش
rasure تراش
shaves تراش
parings تراش
excoriation تراش
erasion تراش
erasement تراش
butteris سم تراش
paring knife سم تراش
exfoliaion تراش
paring تراش
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
grazes اتش تراش
grazed اتش تراش
dredger دستگاه کل تراش
turnery تراش کاری
ivory turner عاج تراش
parer پوست تراش
dredgers دستگاه کل تراش
grazes تیر تراش
chaser قلم تراش
cutters الت تراش
boring cutter قلم تراش
turning tool قلم تراش
lathe چرخ تراش
turning tool کارد تراش
scalping iron استخوان تراش
tool قلم تراش
xyster استخوان تراش
chasers قلم تراش
rasps تراش دادن
graze اتش تراش
machinable قابل تراش
machining allowance تراش خور
rasp تراش دادن
turner تراش کار
scratching تراش چرکنویس
grinding تراش فلز
free cutting steel فولاد خوش تراش
scratches تراش چرکنویس
scratched تراش چرکنویس
machinability قابلیت تراش
rasped تراش دادن
graze تیر تراش
stonecutter سنگ تراش
stonemason سنگ تراش
grazed تیر تراش
lapicide سنگ تراش
lathe tool ابزار تراش
lathe tool تیغه تراش
rasping تراش دادن
scratch تراش چرکنویس
cut off tool قلم تراش
sharpeners مداد تراش
faceted تراش دار
nail files ناخن تراش
flat fire تیر تراش
beadings تراش تسبیحی
beading تراش تسبیحی
xylographer چوب تراش
shaper صفحه تراش
sculptors پیکر تراش
curette الت تراش
cutting tool قلم تراش
sharpener مداد تراش
diamond cutter الماس تراش
sharper مداد تراش
tile cutter کاشی تراش
raspatory استخوان تراش
cut stone سنگ تراش
form cutting tool قلم تراش
sculptor پیکر تراش
stripping تراش لایه رو
skiving tool ابزار تراش
gear cutter دنده تراش
skiving tool قلم تراش
brick cutter اجر تراش
cutter الت تراش
rough d. الماس بی تراش
lathes چرخ تراش
grazing fire اتش تراش
turntable صفحه تراش
cape chisel قلم تراش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com