English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
binder ماشین خرمن کوب
binders ماشین خرمن کوب
thresher ماشین خرمن کوب
Search result with all words
threshing machine ماشین خرمن کوبی
Other Matches
stack خرمن
shock خرمن
harvest خرمن
shocks خرمن
stacked خرمن
stacks خرمن
shocked خرمن
harvests خرمن
harvested خرمن
shocks خرمن کردن
kirn اخر خرمن
coronagraph خرمن نگار
shocked خرمن کردن
shock خرمن کردن
harvestman خرمن بردار
harvest man خرمن جمع کن
harvest home اخر خرمن
harvest mouse موش خرمن
corona خرمن خورشید
thrasher خرمن کوب
ingether خرمن برداشتن
ingathering خرمن برداری
coronas خرمن خورشید
hay mow خرمن علف خشک
hand staff دسته خرمن کوب
Make hay while the sun shines. <proverb> تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
wheat stack خرمن کومه گندم
ingather انباشتن خرمن برداشتن
threshing floor زمین خرمن کوبی
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
ruck توده خرمن انبار حبوبات
harvest home محل جمع اوری خرمن
flail شلاق زدن خرمن کوب
flailed شلاق زدن خرمن کوب
flailing شلاق زدن خرمن کوب
flails شلاق زدن خرمن کوب
rucks توده خرمن انبار حبوبات
harvest هنگام درو وقت خرمن
harvests هنگام درو وقت خرمن
harvested هنگام درو وقت خرمن
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
motor- ماشین
wheels رل ماشین
runner ماشین چی
runners ماشین چی
wheeling رل ماشین
pressman ماشین چی
wheel رل ماشین
apparatus ماشین
pressmen ماشین چی
engine ماشین
automaton ماشین
automatons ماشین
machanist ماشین چی
motored ماشین
freeze-up ماشین
machine ماشین
machines ماشین
mill ماشین
machined ماشین
mills ماشین
motors ماشین
plant ماشین
plants ماشین
gin ماشین
motor ماشین
mechanisms ماشین
mechanism ماشین
gins ماشین
buldozer ماشین اهنگری
unipolar machine ماشین تک قطب
ambulance car ماشین تصادفات
adding machine ماشین افزایشگر
bumper guard سپر ماشین
arithmometer ماشین حساب
comptometer ماشین حساب
automatic stub lathe ماشین تراش
typewritter ماشین نویس
for a car برای هر ماشین
calculating machine ماشین محاسبه
blower engine ماشین دمنده
calculator mode مد ماشین حساب
calculating machine ماشین محاسباتی
bare machine ماشین لخت
beading machine ماشین روکوب
carfare کرایه ماشین
analytical engine ماشین تحلیلی
belt pully فلکه ماشین
calculating machine ماشین حساب
automatic machine ماشین تراش
treadle رکاب ماشین
cropper ماشین موزنی
tank باک ماشین
tank ماشین سوخت
reaper ماشین درو
reapers ماشین درو
station wagon ماشین کبریتی
station wagons ماشین کبریتی
hood کاپوت ماشین
hoods کاپوت ماشین
machine code رمز ماشین
chauffeurs راننده ماشین
chauffeuring راننده ماشین
treadles رکاب ماشین
automobile ماشین خودرو
automobiles ماشین خودرو
buffer ماشین لرزنده
jet dyeing machine ماشین رنگرزی جت
factory-spun نخ ماشین ریس
dyeing machine ماشین رنگرزی
adder ماشین جمع
adders ماشین جمع
bakkie نوعی ماشین
chauffeur راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
machine code دستورالعملهای ماشین
knitting machine ماشین کش بافی
knitting machines ماشین کش بافی
gearing دندههای ماشین
motorway راه ماشین رو
motorways راه ماشین رو
accounting machine ماشین حسابداری
typing ماشین نویسی
cash register ماشین صندوقداری
cash registers ماشین صندوقداری
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
computers ماشین متفکر
computers ماشین حساب
computers ماشین الکترونیکی
acyclic machine ماشین تک قطب
machine operator کارگردان ماشین
virtual machine ماشین مجازی
object machine ماشین مقصود
type writer ماشین تحریر
type writer ماشین تحرر
open machine ماشین باز
paper mill ماشین کاغذسازی
pile driving appartus ماشین شمعکوبی
type write ماشین کردن
planing machine ماشین کندگی
two phase machine ماشین دو فازه
power shovel ماشین خاک کش
printer machine ماشین چاپ
mimeograph ماشین تکثیر
millwright ماشین ساز
milling machine ماشین فرز
machine operator اپراتور ماشین
machine operator متصدی ماشین
machine oriented ماشین گرا
machine run رانش ماشین
machine run اجرای ماشین
machine time وقت ماشین
machine word کلمه ماشین
machinelike ماشین وار
machinist's mate ماشین کار
machinist's mate ماشین ساز
weldor ماشین جوشکاری
metal cutting tool ماشین ابزار
milling machine ماشین تراش
punching machine ماشین سوراخکن
two way machine ماشین دو راهه
steam whistle سوت ماشین
sunchronous machine ماشین سنکرون
synchronous machine ماشین همگام
synchronous machine ماشین همزمان
tar spraying machine ماشین قیرپاش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com