Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
mowing machine
ماشین علف چینی
Search result with all words
Linotype
ماشین حروف چینی سطر به سطر
monotype
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
multigraph
ماشین حروف چینی و چاپ
typograph
ماشین حروف ریزی وحروف چینی
Other Matches
sinicism
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize
جنبه چینی دادن چینی کردن
Loudon's hollow wall
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Chinese
چینی ها
porcelain
چینی
brick bond
رج چینی
joss
بت چینی
china
چینی
masonry bond
رج چینی
maying
گل چینی
Chinese
چینی
Chinese
زن چینی
bond
رج چینی
sinitic
چینی
sheepshearing
پشم چینی
faience
بدل چینی
tangram
معمای چینی
sinify
چینی کردن
revetment
سنگ چینی
vintage
انگور چینی
cubeb
کبابه چینی
vintages
انگور چینی
tale bearing
سخن چینی
rhubarb
ریوند چینی
porcelainous
چینی وار
Chinese
زبان چینی
composing
حروف چینی
type setting
حروف چینی
Chinese
مرد چینی
china
فروف چینی
porcelain
فروف چینی
crockery
بدل چینی
falbala
چین چینی
ailanthus
سماق چینی
chinese binary
دودویی چینی
kaolin
خاک چینی
chinese architecture
معماری چینی
chinaware
فروف چینی
china root
چوب چینی
faince
بدل چینی
china clay
خاک چینی
china rhubard
ریوند چینی
porcelain clay
خاک چینی
kaoline
خاک چینی
brick work
اجر چینی
setup
مقدمه چینی
blocking-course
هره چینی
granite ware
چینی خارایی
bick bond
آجر چینی
stowage
بار چینی
set up
مقدمه چینی
stowage
تنگ هم چینی
fuse block
چینی فیوز
header bond
رج چینی کلگی
herring bone bond
رج چینی جناغی
lintel-course
هره چینی
piper cubeba
کبابه چینی
pongee
حریر چینی
Chinese puzzles
معمای چینی
gleaning
خوشه چینی
parian ware
چینی یا روسی
parian ware
چینی مرمری
pekin
حریر چینی
porcelain tile
کاشی چینی
porcelaine
فرف چینی
porcellanous
چینی وار
raking bond
رج چینی جناغی
gossip
سخن چینی
quartz
سنگ چینی
porcelainous
از جنس چینی
gossiping
سخن چینی
vitreous china
چینی لعابدار
porcellaneous
از جنس چینی
gossiped
سخن چینی
gossips
سخن چینی
porcellanic
از جنس چینی
oblique bond
رج چینی کلاغ پر
porcellaneous
چینی وار
rearrangment
باز چینی
porcellanous
از جنس چینی
stretcher bond
رج چینی راسته
malice
اسباب چینی
porcellanic
چینی وار
petuntse
سنگ چینی
petuntse
خاک چینی
porcelainlike
چینی مانند
conspiracies
اسباب چینی
conspiracy
اسباب چینی
typesetting
حروف چینی
gleaning
دانه چینی
Chinese puzzle
معمای چینی
sinify
جنبه چینی دادن
souchong
چای سیاه چینی
indo chinese
دورگه هندی و چینی
composing stick
قالب حروف چینی
gossiping
سخن چینی کردن
to snitch
سخن چینی کردن
gleanings
خوشه چینی کردن
to tattletale
[American E]
سخن چینی کردن
pyrophotograph
عکس روی چینی
computer typesetting
حروف چینی کامپیوتری
pottery factory
کارخانه چینی سازی
chinese fret
[زنجیره ی هندسی چینی]
high tension porcelaine
چینی فشار قوی
stretcher bond
اجر چینی راسته
overlapping tile
سفال چینی نیمانیم
bond
اجر چینی نماچینی
gossips
سخن چینی کردن
crutch
طرحی در فرش چینی
flemish bond
رج چینی کله راسته
header bond
اجر چینی کله
English bond
آجر چینی انگلیسی
to rat
سخن چینی کردن
Taoism
پیروی از طریقت چینی
kaolinisation
خاک چینی شدن
gossip
سخن چینی کردن
french drain
زهکش خشکه چینی
dry stone lining
روکش خشکه چینی
automatic typesetting
حروف چینی خودکار
dry laid masonry
فکافته خشکه چینی
gleans
خوشه چینی کردن
dry stone pitching
سنگفرش خشکه چینی
gleaned
خوشه چینی کردن
glean
خوشه چینی کردن
dry stone pitching
فکافته خشکه چینی
conspiratress
اسباب چینی کردن
to form a plot
اسباب چینی کردن
kerbstone
سنگ چینی دورچاه
dry stone drain
زهکش خشکه چینی
To tell tales. To be a gossip(an informer)
خبر چینی کردن
pug
سگ کوتاه قامت چینی
chopsuey
نوعی غذای چینی
pugs
سگ کوتاه قامت چینی
to tell tales
سخن چینی کردن
chow mein
نوعی غذای چینی
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
quartzif erous
سنگ چینی دار
gossiped
سخن چینی کردن
kaolinic
مربوط به خاک چینی
flemish bond
اجر چینی کله راسته
shantung
پارچه ابریشمی خشن چینی
vintage
فصل انگور چینی محصول
vintages
فصل انگور چینی محصول
clippings
پشم چینی کوتاه کردن
clip
پشم چینی کوتاه کردن
clipped
پشم چینی کوتاه کردن
pecking order
سلسله مراتب دانه چینی
chinese landing
پهلو گرفتن به سبک چینی
beaching
سنگ چینی جهت حفافت
inbond
دیوار با اجر چینی کلگی
grapevine
سخن چینی
[اصطلاح مجازی]
hyson
نوعی چای سبز چینی
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
kaolinize
تبدیل به خاک چینی کردن
shears
قیچی پشم چینی یا باغبانی
He is fluent in Chinese.
او به زبان چینی مسلط است.
He is fluent in Mandarin.
او به زبان چینی مسلط است.
gossipy
وابسته به سخن چینی یاشایعات
clips
پشم چینی کوتاه کردن
adhesive for porcelain
چسب برای فروف چینی
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
bed pitching
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
chinioserie
سبک معماری ویا هنر چینی
imbrication
روی هم چینی کانند پولک ماهی
inbond and outbond wall
دیوار با اجر چینی کله راسته
junk
بنجل شمردن قایق ته پهن چینی
lambrequin
نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
pekingese
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
broch
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com