English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (4 milliseconds)
English Persian
superordinate مافوق
superordinates مافوق
transcendent مافوق
superior مافوق
superiors مافوق
trancscendent مافوق
upmost مافوق
trans- مافوق
Other Matches
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
preternatural مافوق طبیعی
ultrasonics مافوق صوت
dominant مقتدر مافوق
superconducter مافوق هادی
supranational مافوق ملیت
supersensory مافوق احساس
superior order امر مافوق
hereinabove مافوق این
hypermedia مافوق رسانه
superior order دستور مافوق
hypersonic مافوق فراصوت
hypertext مافوق متن
hyperphyscal مافوق طبیعت
supersonic مافوق صوت
overlord سرور مافوق
mandate دستور مافوق
mandated دستور مافوق
mandates دستور مافوق
superhuman مافوق انسانی
overlords سرور مافوق
superior مافوق بالارتبه
superiors مافوق بالارتبه
mandating دستور مافوق
past بعد از مافوق
superconducting computers کامپیوترهای مافوق هادی
supersonic propeller ملخ مافوق صوت
supersonic turbine توربین مافوق صوت
supramundane مافوق این جهان
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
ultra خیلی متعصب مافوق
supranational مافوق محدودیتهای ملی
supermen موجود مافوق انسان
superman موجود مافوق انسان
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
suoersonic compressor کمپرسور مافوق صوت
supersonic سرعت مافوق صوت
above مافوق واقع دربالا
supersonic علم مافوق صوت
hypersonic سرعت مافوق صوت
metagnostic مافوق علم بشر
supersonic tunnel تونل باد مافوق صوت
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
sonic boom صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
it is past cure از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
sonic booms صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
moustaches سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
ultra :پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com