Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
English
Persian
joint owner
مالک مشاع
Other Matches
coparcener
شریک مشاع دارای حق مشاع
dedication
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
reputed owner
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
in common
مشاع
held in undivided shares
مشاع
joint
مشاع
held in common
مشاع
undivided share
حصه مشاع
collective ownership
مالکیت مشاع
collective land
زمین مشاع
collctive land
زمین مشاع
parcenary
شرکت مشاع
parcener
شریک مشاع
estate in common
مالکیت مشاع
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
common
مشاع بودن
commoners
مشاع بودن
joint ownership
مالکیت مشاع
commonest
مشاع بودن
joint
شرکتی مشاع
tenancy in common
استیجارمشاع اجاره مشاع
severalty
زمین غیر مشاع
adjunction
ضمیمه مشاع سازی
in severalty
بطور غیر مشاع
joint owner
در جمع مالکین مشاع
homeowner
مالک
homeowners
مالک
angels
مالک
landed
مالک
possessor
مالک
possessors
مالک
owner of a property
مالک
ownerless
بی مالک
angel
مالک
having
مالک
owners
مالک
proprietresses
مالک
proprietress
مالک
landlords
مالک
landlord
مالک
lord
مالک
proprietors
مالک
proprietor
مالک
owner
مالک
lords
مالک
have
مالک
ground landlord
مالک عرصه
seis
مالک شدن
holding company
شرکت مالک
to have possession of
مالک بودن
smallholders
خرده مالک
smallholder
خرده مالک
to have
مالک بودن
yeomanly
مالک جزء
to possess
مالک بودن
timocracy
مالک سالاری
shipowner
مالک کشتی
to hold
مالک بودن
reputed owner
مالک اعتباری
sole owner
مالک منحصر
goodman
خرده مالک
freeholder
مالک مطلق
apollyon
مالک دوزخ
absentee landlord
مالک غایب
householders
مالک خانه
yeomen
مالک جزء
own
مالک بودن
owned
مالک بودن
owning
مالک بودن
owns
مالک بودن
yeoman
مالک جزء
car owner
مالک اتومبیل
absentees
مالک غایب
at the owner's risk
بعهده مالک
householder
مالک خانه
absentee
مالک غایب
to have something
مالک چیزی بودن
laird
ملاک خرده مالک
yeoman
خرده مالک کشاورز
esquire
مالک زمین ارباب
fixed stock
مالک انحصاری سهام
yeomanly
خرده مالک کشاورز
lairds
ملاک خرده مالک
owner of root or seed
مالک اصله یا حبه
to have something at one's disposal
مالک چیزی بودن
deforce
بزورمالی را از مالک گرفتن
yeomen
خرده مالک کشاورز
at owner's risks
ریسک به عهده مالک
tenant at will
متصرف به میل و اراده مالک
benefical owner of an estate
مالک بهره برداریک دارایی
ship's husband
مباشر و مالک نماینده کشتی
proprietary
متعلق به ملاک وابسته به مالک
tenant by sufference
متصرف با رضایت ضمنی مالک
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
derelict
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
foreclose a mortgage
فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
at the owner's risk
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
thefts
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
fee tail
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
theft
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
unearned increment
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
tenant by sufference
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ejectment
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
estate at will
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
equitable estate
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
inherit
مالک شدن جانشین شدن
inheriting
مالک شدن جانشین شدن
inherits
مالک شدن جانشین شدن
have
مالک بودن ناگزیر بودن
having
مالک بودن ناگزیر بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com