English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
Other Matches
political mission ماموریت سیاسی
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
duty ماموریت خدمت نگهبانی
political mission هیئت سیاسی
diplomatic mission هیئت سیاسی
war service chevron علامت خدمت در منطقه جنگی
concentration camp بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
presidium هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
duty assignment واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
apolitical دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
political ties هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
judicature هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury هیئت داوری هیئت قضات
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
immunity مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
politics علم سیاسی امور سیاسی
political circles محافل سیاسی دوایر سیاسی
wait on خدمت رسیدن و خدمت کردن
warships کشتی جنگی ناو جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
dishonorable discharge اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
politic سیاسی نماینده سیاسی
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
isonomy برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
duty ماموریت
commissions :ماموریت
assignments ماموریت
commissioning :ماموریت
assignment ماموریت
apostleship ماموریت
errands ماموریت
mission ماموریت
task ماموریت
tasks ماموریت
missions ماموریت
errand ماموریت
commission :ماموریت
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
mission type حاوی ماموریت
mission type متضمن ماموریت
abort انصراف از ماموریت
specified mission ماموریت تصریحی
fire mission ماموریت اتش
field duty ماموریت رزمی
staff duty ماموریت ستادی
commissions ارتکاب ماموریت
end of mission ماموریت تمام
mission time مدت ماموریت
mission objectives هدفهای ماموریت
functions ماموریت عمل
commissioning ماموریت دادن
implied mission ماموریت استنتاجی
implied task ماموریت استنتاجی
commission ارتکاب ماموریت
commission ماموریت امریه
commissioned ماموریت دار
fire task ماموریت اتش
functioned ماموریت عمل
function ماموریت عمل
commissioning ماموریت امریه
task unit یگان ماموریت
commissions ماموریت امریه
commissions ماموریت دادن
reinforcing ماموریت تقویتی
sea duty ماموریت دریایی
temporary duty ماموریت موقت
commissioning ارتکاب ماموریت
combat duty ماموریت رزمی
commission ماموریت دادن
agentship ماموریت پیشکاری
activities ماموریت عمل
touring سیاحت ماموریت
agency گماشتگی ماموریت
mission وابسته به ماموریت
primary mission ماموریت اصلی
air mission ماموریت هوایی
station محل ماموریت
missions وابسته به ماموریت
tours سیاحت ماموریت
tour سیاحت ماموریت
stations محل ماموریت
appointment quota سهمیه ماموریت
toured سیاحت ماموریت
permanent oppointment ماموریت دایمی
activity ماموریت عمل
agencies گماشتگی ماموریت
stationed محل ماموریت
perdue ماموریت مخاطره امیز
task group گروه ماموریت زمینی
short tour ماموریت کوتاه مدت
immediate mission ماموریت فوری هوایی
confidential دارای ماموریت محرمانه
post- محل ماموریت موضع
general support ماموریت عمل کلی
employment schedule برنامه ماموریت ناو
posted محل ماموریت موضع
change of station تغییر محل ماموریت
perdu ماموریت مخاطره امیز
surface mission ماموریت دفاع زمینی
posting تعیین محل ماموریت
posts محل ماموریت موضع
post محل ماموریت موضع
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
postings تعیین محل ماموریت
corps هیئت
commissioning هیئت
attitudes هیئت
attitude هیئت
commission هیئت
astronomy هیئت
guize هیئت
panels هیئت
panel هیئت
configuration هیئت
committee هیئت
configurations هیئت
confranternity هیئت
commissions هیئت
committees هیئت
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
expeditions هیئت اعزامی
deputation هیئت نمایندگی
committees هیئت یا کمیته
astronomically مطابق هیئت
deputations هیئت نمایندگی
format قالب هیئت
institutes هیئت شورا
instituting هیئت شورا
economic commission هیئت اقتصادی
expedition هیئت اعزامی
instituted هیئت شورا
physique ترکیب هیئت
physiques ترکیب هیئت
institute هیئت شورا
legislatures هیئت مقننه
astronomy علم هیئت
legislature هیئت مقننه
astronomy هیئت استرونومی
boarded هیئت کمیسیون
trial jury هیئت منصفه
board هیئت کمیسیون
top drawer هیئت حاکمه
governing bodies هیئت حاکمه
jury هیئت داوران
commissioners عضو هیئت
commissioner عضو هیئت
board of direcotors هیئت مدیره
board of trade هیئت بازرگانی
board of directers هیئت مدیره
faculty هیئت علمی
constituency هیئت موسسان
constituencies هیئت موسسان
board هیئت ژوری
boarded هیئت ژوری
jury هیئت منصفه
juries هیئت داوران
council ot ministers هیئت وزراء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com