Dictiornary-Farsi | مامور به وزارت جنگ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
affiliation with the department of defen	مامور به وزارت جنگ


Other Matches

rading party	قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
delegate	مامور فرستاده مامور کردن
delegated	مامور فرستاده مامور کردن
delegating	مامور فرستاده مامور کردن
delegates	مامور فرستاده مامور کردن
judge advocate general	رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
portfolio	وزارت
ministry	وزارت
ministries	وزارت
portfolios	وزارت
ministration	وزارت
departments	وزارت
department	وزارت
interior ministry	وزارت داخله
interior ministry	وزارت کشور
ministry education	وزارت فرهنگ
ministry of education	وزارت فرهنگ
ministry of f.	وزارت دارایی
portejeuille	کیف وزارت
vizierate	مقام وزارت
viziership	مقام وزارت
war department	وزارت جنگ
war department	وزارت دفاع
ministry of justice	وزارت عدلیه
ministry of justice	وزارت دادگستری
ministry of information	وزارت اطلاعات
Ministry of Information .	وزارت اطلاعات
the foreign office	وزارت خارجه
india office	وزارت هند
ministry of war	وزارت جنگ
department of war	وزارت جنگ
department of the navy	وزارت دریاداری
department of the enterior	وزارت کشور
department of state	وزارت خارجه
department of defense	وزارت جنگ
department of defense	وزارت دفاع
board of trade	وزارت بازرگانی
department	وزارت خانه
departments	وزارت خانه
ministry of the interior	وزارت کشور
ministry of the interior	وزارت داخله
finance ministry	وزارت دارائی
Home Office	وزارت داخله
under-secretary	معاون وزارت
under-secretaries	معاون وزارت
finance ministry	وزارت دارایی
war office	وزارت جنگ
Home Office	وزارت کشور
Foreign Office	وزارت امور خارجه
board of trade	وزارت اقتصاد وبازرگانی
minisity of roads and highways	وزارت طرق وشوارع
ministry of foreign affairs	وزارت امور خارجه
ministry of national economy	وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence	وزارت پدافند ملی
ministry of national defence	وزارت دفاع ملی
department of the army	وزارت نیروی زمینی
minisity of roads and highways	وزارت راه وشاهراه
departmental intelligence	اطلاعات وزارت خانهای
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
affiliation with the department of defen	زیرامر وزارت جنگ
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.	وزارت امور خارجه
State Department	وزارت امور خارجه
State Department	وزارت برون مرز
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت کشور
Home Office [British E]	دفتر وزارت داخله
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت داخله
Home Office [British E]	دفتر وزارت کشور
The ministry of economic affairs and finance	وزارت امور اقتصاد و دارایی
ministerialist	هواه خواه وزارت وقت
legations	ایلچی گری وزارت مختار
Ministry of Labor and Social Affairs .	وزارت کار ؟ امور اجتماعی
legation	ایلچی گری وزارت مختار
patent medicines	داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicine	داروی دارای جواز وزارت بهداری
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
department of state	وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
chancery	مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
f.b.i	یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
minister resident	صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
ticket of leave	سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
commissioner	مامور
commissionaires	مامور
bedel	مامور
commissioners	مامور
bedell	مامور
official	مامور
officer	مامور
officers	مامور
ranksman	مامور صف
pursuivant	مامور
agent	مامور
agents	مامور
commissionaire	مامور
functionary	مامور
missionary	مامور
missionaries	مامور
appointed	مامور
functionaries	مامور
functionery	مامور
bumbailiff	مامور اجرا
pointsman	مامور راهنمائی
on sentry	مامور نگهبانی
consular officer	مامور کنسولی
assignee	نماینده مامور
counterspy	مامور ضد جاسوسی
custom assersor	مامور گمرک
typographer	مامور چاپخانه
sergeant at arms	مامور اجرا
revenuer	مامور مالیاتی
attackman	مامور حمله
tollman	مامور نواقل
he was ordered to europe	او مامور اروپا شد
purchasing officer	مامور خرید
police officers	مامور پلیس
customs appraisor	مامور گمرک
customs officer	مامور گمرک
secret agent	مامور مخفی
secret agents	مامور مخفی
send on duty	مامور کردن
diplomatic agent	مامور سیاسی
diplomatic officer	مامور سیاسی
envoi	مامور نماینده
mole	مامور مخفی
defector in place	مامور مخفی
executive bailiff	مامور اجرا
file clerk	مامور بایگانی
waggoner	مامور واگن
police officer	مامور پلیس
lictor	مامور اجرا
sergeants	مامور اجرا
emissaries	مامور مخفی
policemen	مامور پلیس
emissary	مامور سری
emissary	مامور مخفی
policeman	مامور پلیس
bureaucrats	مامور اداری
officer	مامور متصدی
bailiffs	مامور اجرا
officers	مامور متصدی
bailiff	مامور اجرا
censor	مامور سانسور
envoys	فرستاده مامور
envoys	مامور نماینده
emissaries	مامور سری
communicants	مامور ابلاغ
communicant	مامور ابلاغ
High Commissioner	مامور عالیرتبه
High Commissioners	مامور عالیرتبه
bureaucrat	مامور اداری
executor	مامور اجرا
hangmen	مامور اعدام
hangman	مامور اعدام
executors	مامور اجرا
sergeant	مامور اجرا
envoy	فرستاده مامور
censoring	مامور سانسور
executioners	مامور اعدام
executioner	مامور اعدام
paymasters	مامور پرداخت
scout	مامور اکتشاف
scouted	مامور اکتشاف
scouts	مامور اکتشاف
censored	مامور سانسور
paymaster	مامور پرداخت
censors	مامور سانسور
probation officer	مامور نافر
inquisitors	مامور تحقیق
investigator	مامور تحقیق
auditors	مامور رسیدگی
probation officers	مامور نافر
appoint	مامور کردن
appoints	مامور کردن
investigators	مامور تحقیق
envoy	مامور نماینده
inquisitor	مامور تحقیق
auditor	مامور رسیدگی
pursuivant	مامور ابلاغ یا اخطاریه
commissioning	حق العمل مامور شدن
dustmen	مامور تنظیف خاکروبه بر
pontonier	مامور پل موقت سازی
truck master	مامور یا سرپرست چندکامیون
pontoneer	مامور پل موقت سازی
firemen	مامور اتش نشانی
commissions	حق العمل مامور شدن
commission	حق العمل مامور شدن
rading party	قسمت مامور دستبرد
to send upon an e	مامور سفارت کردن
fireguards	مامور اتش نشانی
tidewaiter	مامور گمرک لب دریا
dustman	مامور تنظیف خاکروبه بر
sergeant at arms	مامور اجرا و انتظامات
fireman	مامور اتش نشانی
scrutineer	مامور شمارش ارا
scambler	مدافع مامور مانوربالا
relieving officer	مامور اعانه فقرا
raiding party	قسمت مامور کمین
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
publicans	مامور وصول مالیات
catchpole	مامور اخذ مالیات
lifeguards	مامور نجات غریق

affiliation with the department of defen

مامور به وزارت جنگ