Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
Other Matches
rading party
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
delegate
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
مامور فرستاده مامور کردن
unallowable
غیرمجاز
unlicensed
غیرمجاز
illicit
غیرمجاز
unauthorized
غیرمجاز
wildcat
غیرمجاز
wildcats
غیرمجاز
gavel
بهره غیرمجاز
obstruction
سد کردن غیرمجاز
obstructions
سد کردن غیرمجاز
gavels
بهره غیرمجاز
interference
ممانعت غیرمجاز
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
interfere
سد کردن غیرمجاز
interfered
سد کردن غیرمجاز
interferes
سد کردن غیرمجاز
illegal
حرام غیرمجاز
contraband
کالای غیرمجاز
carrying
حمل غیرمجاز توپ
blocked
سدکردن غیرمجاز حریف
block
سدکردن غیرمجاز حریف
hold
گرفتن غیرمجاز توپ
blocks
سدکردن غیرمجاز حریف
carry
حمل غیرمجاز توپ
crackback
نوعی سد کردن غیرمجاز
holds
گرفتن غیرمجاز توپ
elbowing
ضربه غیرمجاز با ارنج
carried
حمل غیرمجاز توپ
carries
حمل غیرمجاز توپ
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
throw forward
بردن غیرمجاز توپ به جلو
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
exclusion area
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
ooch
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
face hold
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
encroaching
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
jab checking
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
leg before wicket
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
burns
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerks
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burn
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerked
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerk
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holding
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
jacklight
ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
missionaries
مامور
bedell
مامور
missionary
مامور
functionery
مامور
commissioner
مامور
appointed
مامور
commissioners
مامور
agents
مامور
agent
مامور
bedel
مامور
ranksman
مامور صف
pursuivant
مامور
commissionaire
مامور
commissionaires
مامور
officer
مامور
officers
مامور
functionaries
مامور
functionary
مامور
official
مامور
emissaries
مامور سری
emissary
مامور مخفی
scouted
مامور اکتشاف
scout
مامور اکتشاف
emissary
مامور سری
High Commissioner
مامور عالیرتبه
hangman
مامور اعدام
communicants
مامور ابلاغ
communicant
مامور ابلاغ
lictor
مامور اجرا
hangmen
مامور اعدام
executors
مامور اجرا
officer
مامور متصدی
scouts
مامور اکتشاف
investigator
مامور تحقیق
officers
مامور متصدی
inquisitors
مامور تحقیق
bailiffs
مامور اجرا
High Commissioners
مامور عالیرتبه
policeman
مامور پلیس
emissaries
مامور مخفی
bailiff
مامور اجرا
envoys
مامور نماینده
envoy
مامور نماینده
envoy
فرستاده مامور
bureaucrats
مامور اداری
policemen
مامور پلیس
envoys
فرستاده مامور
inquisitor
مامور تحقیق
investigators
مامور تحقیق
executor
مامور اجرا
appoint
مامور کردن
appoints
مامور کردن
bureaucrat
مامور اداری
sergeants
مامور اجرا
sergeant
مامور اجرا
paymaster
مامور پرداخت
mole
مامور مخفی
defector in place
مامور مخفی
pointsman
مامور راهنمائی
on sentry
مامور نگهبانی
executioner
مامور اعدام
executioners
مامور اعدام
probation officer
مامور نافر
probation officers
مامور نافر
purchasing officer
مامور خرید
tollman
مامور نواقل
paymasters
مامور پرداخت
typographer
مامور چاپخانه
waggoner
مامور واگن
police officer
مامور پلیس
sergeant at arms
مامور اجرا
send on duty
مامور کردن
police officers
مامور پلیس
secret agent
مامور مخفی
secret agents
مامور مخفی
he was ordered to europe
او مامور اروپا شد
attackman
مامور حمله
custom assersor
مامور گمرک
counterspy
مامور ضد جاسوسی
bumbailiff
مامور اجرا
revenuer
مامور مالیاتی
auditor
مامور رسیدگی
auditors
مامور رسیدگی
censored
مامور سانسور
customs appraisor
مامور گمرک
customs officer
مامور گمرک
diplomatic agent
مامور سیاسی
consular officer
مامور کنسولی
file clerk
مامور بایگانی
executive bailiff
مامور اجرا
censors
مامور سانسور
assignee
نماینده مامور
envoi
مامور نماینده
censoring
مامور سانسور
diplomatic officer
مامور سیاسی
censor
مامور سانسور
officers
مامور کارمند اداری
commission
حق العمل مامور شدن
commissioning
حق العمل مامور شدن
commissions
حق العمل مامور شدن
dustmen
مامور تنظیف خاکروبه بر
truck master
مامور یا سرپرست چندکامیون
to send upon an e
مامور سفارت کردن
firefighter
مامور اتش نشانی
justiciar
مامور قضایی عالیرتبه
he was appointed to inspect it
مامور شد ان را بازرسی کند
fire fighter
مامور اتش نشانی
firefighters
مامور اتش نشانی
fireguard
مامور اتش نشانی
fireguards
مامور اتش نشانی
lifeguard
مامور نجات غریق
lifeguards
مامور نجات غریق
catchpoll
مامور اخذ مالیات
catchpole
مامور اخذ مالیات
barrier patrol
گشتی مامور موانع
affiliation with the department of defen
مامور به وزارت جنگ
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
lord advocate
دادستان کل مامور به اسکاتلند
master in lunacy
مامور رسیدگی به دیوانگی ها
pontoneer
مامور پل موقت سازی
tidewaiter
مامور گمرک لب دریا
sergeant at arms
مامور اجرا و انتظامات
publican
مامور وصول مالیات
scrutineer
مامور شمارش ارا
scambler
مدافع مامور مانوربالا
publicans
مامور وصول مالیات
apparitor
چاووش مامور اجراء
relieving officer
مامور اعانه فقرا
raiding party
قسمت مامور کمین
rading party
قسمت مامور دستبرد
pursuivant
مامور ابلاغ یا اخطاریه
officer
مامور کارمند اداری
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
pontonier
مامور پل موقت سازی
aid man
مامور کمکهای اولیه
dustman
مامور تنظیف خاکروبه بر
fireman
مامور اتش نشانی
firemen
مامور اتش نشانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com