Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
taxing master
مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
Other Matches
publicans
مامور وصول مالیات
publican
مامور وصول مالیات
taxation of costs
مالیات هزینه دادرسی
costs
هزینه دادرسی
costs of proceedings
هزینه دادرسی
with costs
با هزینه دادرسی
remembrancer
مامور وصول مطالبات سلطنتی
security for cost
تامین هزینه دادرسی
with costs
بعلاوه هزینه دادرسی
bill of costs
صورت هزینه دادرسی
levies
وصول مالیات
levier
مالیات وصول کن
levying
وصول مالیات
levy
وصول مالیات
levied
وصول مالیات
collection charges
هزینه وصول
collection fee
هزینه وصول
collection charge
هزینه وصول
collection charge
هزینه وصول مطالبات
catchpoll
مامور اخذ مالیات
catchpole
مامور اخذ مالیات
pontage
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
tallagers
مامور جمع اوری مالیات وعوارض
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
summing up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
rading party
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
del credere agent
نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
delegate
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
مامور فرستاده مامور کردن
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
levies
مالیات بندی مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
levied
اخذ مالیات مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
legal procedure
دادرسی
litigation
دادرسی
justicing
دادرسی
justiceship
دادرسی
hearing
دادرسی
trials
دادرسی
trial
دادرسی
hearings
دادرسی
ex parte trial
دادرسی غیابی
hearings
استماع دادرسی
re hearing
اعاده دادرسی
hearing
استماع دادرسی
military justice
دادرسی نظامی
prosecution team
تیم دادرسی
criminal proceedings
دادرسی جزائی
civil litigation
دادرسی مدنی
re trial
اعاده دادرسی
new trial
اعاده دادرسی
venue
محل دادرسی
speedy trial
دادرسی فوری
costs
خسارت دادرسی
procedure
ایین دادرسی
judgements
دادرسی فتوی
judgements
دادرسی داوری
trial in presence of the parties
دادرسی حضوری
judgments
دادرسی فتوی
judgement
دادرسی داوری
judgments
دادرسی داوری
public trial
دادرسی علنی
summery proceedings
دادرسی اختصاری
judgement
دادرسی فتوی
judgment
داوری دادرسی
justiciable
قابل دادرسی
venues
محل دادرسی
stay of proceedings
توقیف دادرسی
stay of proceedings
تعلیق دادرسی
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
rehearing
جلسه دادرسی مجدد
code of procedure
قانون ایین دادرسی
principle of civil litigation
ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure
ایین دادرسی کیفری
to delay the proceedings
به تأخیر انداختن دادرسی
law of procedure
قانون ائین دادرسی
civil procedure
ایین دادرسی مدنی
law of criminal procedure
ائین دادرسی کیفری
in camera proceedings
دادرسی غیر علنی
hearing incamera
دادرسی غیر علنی
law of civil procedure
ائین دادرسی مدنی
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
civil procedure code
قانون ایین دادرسی مدنی
criminal proceedure code
قانون ایین دادرسی کیفری
mistrial
دادرسی پوچ وبی نتیجه
inquisitorial procedure
دادرسی با شکنجه و سخت گیری
judges
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judged
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
oyez
اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judge
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
legal aid
معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
recovery
وصول
reception
وصول
collection
وصول
collections
وصول
receptions
وصول
recoveries
وصول
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
come at able
قابل وصول
receives
وصول کردن
get in
وصول کردن
receipt
اعلام وصول
certificate of receipt
گواهی وصول
workable
<adj.>
قابل وصول
executable
<adj.>
قابل وصول
collection order
دستور وصول
outstandingly
وصول نشده
cleared cheque
چک وصول شده
collectable
قابل وصول
collectible
قابل وصول
collecting books
وصول مطالبات
collecting debts
وصول مطالبات
makable
<adj.>
قابل وصول
receipts
اعلام وصول
receipts
وصول کردن
receipt
وصول کردن
recvery
استرداد وصول
outstanding
وصول نشده
recovers
وصول کردن
recovering
وصول کردن
to get in
وصول کردن
collect
وصول کردن
line of approach
راه وصول
collecting
وصول کردن
acknowledgment
اعلام وصول
acknowledgement of receipt
اعلام وصول
recipient
وصول کننده
recipients
وصول کننده
collects
وصول کردن
accessible
قابل وصول
receive
وصول کردن
achievable
<adj.>
قابل وصول
contrivable
<adj.>
قابل وصول
recover
وصول کردن
accession
تابع وصول
practicable
<adj.>
قابل وصول
possible
[doable, feasible]
<adj.>
قابل وصول
makable
[spv. makeable]
<adj.>
قابل وصول
accessibility
قابلیت وصول
manageable
<adj.>
قابل وصول
recoverable
قابل وصول
makeable
<adj.>
قابل وصول
feasible
<adj.>
قابل وصول
doable
<adj.>
قابل وصول
recovery
وصول جبران
recoveries
وصول جبران
lyuch law
مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
acknowledgment
شماره اعلام وصول
cashing
وصول کردن نقدکردن
cashes
وصول کردن نقدکردن
cashed
وصول کردن نقدکردن
cash
وصول کردن نقدکردن
receipts
اعلام وصول نمودن
irrecoverably
بطور وصول نشدنی
solvency
قابل وصول بودن
acknowledgement
اعلام وصول رسید
acknowledgements
اعلام وصول رسید
acknowledgments
اعلام وصول رسید
debt enforcement
درخواست طلب وصول
debt collector
وصول کننده طلب
accessible
در دسترس قابل وصول
debt collecting agency
نماینده وصول مطالبات
acknowledging
اعلام وصول کردن
acknowledges
اعلام وصول کردن
good dept
طلب وصول شدنی
receivable
قابل وصول پذیرفتنی
good debt
طلب وصول شدنی
acknowledge
اعلام وصول کردن
receipt
اعلام وصول نمودن
collecting bank
بانک وصول کننده
irrecoverable
غیر قابل وصول
the inquisition
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
acknowledgements
خبر وصول نامه سپاسگزاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com