Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
Other Matches
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
deropement
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
undercuts
اززیر بریدن
undercut
اززیر بریدن
shovel pass
پاس اززیر بازو
to swing the lead
اززیر کار در رفتن
To shirk ones responsibility .
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
uppercuts
مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
uppercut
مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
ease of movement
مانور
shunting
مانور
maneuver
مانور
postman
مهاجم
invaders
مهاجم
invader
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
offensives
مهاجم
attacker
مهاجم
strikers
مهاجم
striker
مهاجم
attackers
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
forward
مهاجم
infestant
مهاجم
aggressor
مهاجم
aggressors
مهاجم
postmen
مهاجم
close attack
سه مهاجم
raiders
مهاجم
forwarded
مهاجم
raider
مهاجم
frontcourt man
مهاجم
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
exercise commander
فرمانده مانور
handles
مانور کردن
scheme of maneuver
طرح مانور
fire and maneuver
اتش و مانور
umpiring
داور مانور
exercise term
عنوان مانور
umpires
داور مانور
umpired
داور مانور
umpire
داور مانور
free maneuver
مانور ازاد
plan of maneuver
طرح مانور
maneuvering board
لوحه مانور
combat exercise
مانور جنگی
maneuver and fire
اتش و مانور
joint exercise
مانور مشترک
handle
مانور کردن
mass of maneuver
حجم مانور
ship handling
مانور با کشتی
exercise
مانور نظامی
exercised
مانور نظامی
exercises
مانور نظامی
maneuverability
قابلیت مانور
flanker
مهاجم جناح
trailers
پشتیبان مهاجم
dedger
مهاجم گریزنده
dodgers
مهاجم گریزنده
aggressive
مهاجم پرپشتکار
unmarked
مهاجم مهارنشده
aggressive
حمله ور مهاجم
dodger
مهاجم گریزنده
breaking pass
پاس به مهاجم
third home
بازیگر مهاجم
trailer
پشتیبان مهاجم
tight t
طرح اصلی مانور تی
manoeuvring
طرح کردن مانور
williamson turn
نوعی مانور دریایی
maneuvred
طرح کردن مانور
out maneuver
تفوق جستن در مانور
sea room
شعاع مانور دریایی
wishbone t
نوعی طرح مانور
manoeuvres
طرح کردن مانور
manoeuvred
طرح کردن مانور
quartermaster's notebook
دفتر مانور ناو
wishbone
نوعی طرح مانور
map maneuver
مانور روی نقشه
wishbones
نوعی طرح مانور
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
maneuvring
طرح کردن مانور
manoeuvre
طرح کردن مانور
maneuvres
طرح کردن مانور
controlled exercise
مانور کنترل شده
bump and run
نوعی مانور دفاعی
exercise code word
رمز عملیات مانور
bump and go
نوعی مانور دفاعی
invader
مهاجم حمله کننده
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
cough up
لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure
خطای تیم مهاجم
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
invaders
مهاجم حمله کننده
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
defendants
مدافع
championless
بی مدافع
backs
مدافع
defenders
مدافع
defendant
مدافع
crease defenceman
مدافع
backer up
مدافع
defender
مدافع
back
مدافع
close defence
سه مدافع
apologists
مدافع
apologist
مدافع
pass rusher
مدافع خط
blue liner
مدافع
defenseless
بی مدافع
pleader
مدافع
manoeuvred
مشق کردن مانور دادن
manoeuvring
مشق کردن مانور دادن
maneuvring
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
مشق کردن مانور دادن
out maneuver
برتری مانور پیدا کردن
pilot rudder
تیغه سکان مانور ناو
maneuvering board
تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvres
مشق کردن مانور دادن
manoeuvres
مشق کردن مانور دادن
flying wedge
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvred
مشق کردن مانور دادن
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
ease of movement
سهولت حرکت راحتی مانور
maneuver
حرکت جنگی مانور کردن
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
feint
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feints
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
garryowen
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
wingover
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
drifts
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drift
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinted
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinting
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake
مانور برای کنترل گوی درمواجه
defending attorney
وکیل مدافع
the champion of liberty
مدافع ازادی
self defensive
مدافع خود
judge advocate
وکیل مدافع
advocating
وکیل مدافع
proctor
وکیل مدافع
advocate
وکیل مدافع
barristers
وکیل مدافع
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocated
وکیل مدافع
defensor
وکیل مدافع
advocates
وکیل مدافع
backman
بازیگر مدافع
blitzer
مدافع نفوذی
barrister
وکیل مدافع
backs
مدافع خط میدان
full back
مدافع پوششی
back
مدافع خط میدان
ball hawk
مدافع پرقدرت
backfour
چهار مدافع
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
counselors
رایزن وکیل مدافع
contestants
مسابقه دهنده مدافع
contestant
مسابقه دهنده مدافع
attorney
نمایندگی وکیل مدافع
scambler
مدافع مامور مانوربالا
attorneys
نمایندگی وکیل مدافع
lineman
مدافع یامهاجم روی خط
linemen
مدافع یامهاجم روی خط
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
counsellor
رایزن وکیل مدافع
counselor
رایزن وکیل مدافع
counsellors
رایزن وکیل مدافع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
free safety
مدافع در منطقه ضعف
slotback
مدافع پشت شکاف
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
tight end
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com