English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
Other Matches
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
communication line خط مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
way station ایستگاه رله مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
signalled علایم مخابراتی مخابرات
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
compromising emanation پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
syllabary حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com