Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
centripetal
مایل به مرکز
Other Matches
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
mile
مایل
bevelled
مایل
nothing loath
مایل
oblique
مایل کج
rath
مایل
propense
مایل
willful
مایل
rathe
مایل
desirous
مایل
interested
مایل
sloping
مایل
sideling
مایل
miles
مایل
oblique
مایل
loxodrome
خط مایل
gauche
مایل
studious of doing a thing
مایل
inclinable
مایل
skew
مایل
pitching
مایل
skewing
مایل
skews
مایل
slanting
مایل
inclined
مایل
f. of books
مایل به کت اب
declivous
مایل
willing
مایل
studious to do a thing
مایل
sidling
مایل
bevel
پخ مایل
agreeable
مایل
italic
مایل
slantingly
کج یا مایل
lickerish
مایل
bevel
مایل
statute mile
مایل رسمی
gaff
میله مایل
recessive
مایل ببازگشت
sourish
مایل به ترشی
side flow weir
سر ریز مایل
fonder
مایل مشتاق
fond
مایل مشتاق
slant range
برد مایل
oblique perspective
پرسپکتیو مایل
bluish
مایل به ابی
blueish
مایل به ابی
wilful
مشتاق مایل
solicitous to go
مایل به رفتن
fondest
مایل مشتاق
he is f. her
مایل اوست
albescent
مایل به سفیدی
aslant
بطور مایل
aslant
حرکت مایل
inclined face of dam
نمای مایل سد
inclined drilling
حفاری مایل
inclined compression
فشار مایل
bitterish
مایل به تلخی
incline plane
سطح مایل
cant
سطح مایل
he has a good mind
مایل است
greeny
مایل بسبز
geographical mile
مایل جغرافیایی
flavescent
مایل بزردی
comatant
مایل بجنگ
lief
مطلوب مایل
reddish
مایل بقرمز
purply
مایل به ارغوانی
oppositive
مایل به ضدیت
obliquely
بطور مایل
greyish
مایل به خاکستری
like
مایل بودن
liked
مایل بودن
likes
مایل بودن
oblique system
سیستم مایل
he was found of her
مایل او بود
oblique section
مقطع مایل
oblique rotation
چرخش مایل
oblique projection
تصویر مایل
oblique lattice
شبکه مایل
mile ohm
مایل- اهم
purplish
مایل به ارغوانی
chamfer
مایل شدن
nautical miles
مایل دریایی
solicitous
مایل نگران
viridescent
مایل به سبز
whity
مایل به سفید
whitey
مایل به سفید
the mast has raked
مایل کردن
three point perspective
پرسپکتیو مایل
awry
بطور مایل
to incline to green
یا مایل بودن
solicitously
مایل نگران
xanthic
مایل به زردی
the mast has raked
مایل شدن
yellowish
مایل بزردی
nautical mile
مایل دریایی
caramel
مایل به قرمز
caramels
مایل به قرمز
roll piercing process
روش نورد مایل
low oblique
عکس مایل پایین
suntans
قهوه مایل بسرخ
suntan
قهوه مایل بسرخ
isabella
زرد مایل به خاکستری
umber
قهوه ای مایل به زرد
isabel
زرد مایل به خاکستری
inclined shear plane
سطح برش مایل
mph
مخفف مایل در ساعت
pinkish
مایل به رنگ صورتی
blackish
مایل به سیاه تیره
baying
سرخ مایل به قرمز
pea green
زرد مایل بسبز
oblimax rotation
چرخش مایل بیشینه
brownish
مایل به قهوهای یاخرمایی
homosexuals
مایل به جنس خود
homosexual
مایل به جنس خود
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
bay
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
hoary
سفید مایل به خاکستری
oblimin rotation
چرخش مایل کمینه
reddish
مایل بسرخی زننده
loxodromics
کشتی رانی در خط مایل
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
luteovirescent
زرد مایل بسبز
auburn
قهوهای مایل به قرمز
he was not inclined to go
مایل برفتن نبود
green with a blue tint
سبز مایل به ابی
scarlet
قرمز مایل به زرد
rubicund
رنگ مایل به قرمز
inclined barrel arch
طاق ضربی مایل
grege
اردهای مایل به خاکستری
inclined barrel arch
طاق گهوارهای مایل
buffyy
مایل به رنگ نخودی
incilnable to do something
مایل کردن بکاری
griseous
خاکستری مایل به ابی
he is indisposed to go
مایل نیست برود
sloping barrel vault
سقف گهوارهای مایل
canescent
سفید مایل به تار
sloping barrel vault
طاق ضربی مایل
he is not willing to go
مایل برفتن نیست
he was found of her
باو مایل بود
swart
سبزه مایل به سیاه
i am unwilling to go
مایل نیستم بروم
they canŠif they so wishŠ.....
اگر مایل باشندمیتوانند...........
inclined coil meter
سنجه با پیچک مایل
cuesta
جلگه مایل یااریب
to be prepared to go
مایل به رفتن بودن
tattletale gray
سفید مایل بخاکستری
declines
مایل شدن رو بزوال گذاردن
decline
مایل شدن رو بزوال گذاردن
shell pink
رنگ قرمز مایل به زرد
raisins
رنگ قرمز مایل به ابی
cedars
رنگ قرمز مایل به زرد
cedar
رنگ قرمز مایل به زرد
raisin
رنگ قرمز مایل به ابی
auburn
رنگ قرمز مایل به زرد
What's the charge per mile?
اجاره هر مایل چقدر است؟
nautical mile
مایل دریایی معادل 0581متر
lamas
رنگ زرد مایل بقرمز
declining
مایل شدن رو بزوال گذاردن
mahogany
رنگ قهوهای مایل به قرمز
tawnier
تیره زرد مایل بقهوهای
tawniest
تیره زرد مایل بقهوهای
carbuncle
رنگ نارنجی مایل به قرمز
carbuncles
رنگ نارنجی مایل به قرمز
tawny
تیره زرد مایل بقهوهای
lama
رنگ زرد مایل بقرمز
petunia
رنگ قرمز مایل بابی
petunias
رنگ قرمز مایل بابی
pansies
رنگ قرمز مایل به ابی
pansy
رنگ قرمز مایل به ابی
tan
مازویی قهوهای مایل به زرد
declined
مایل شدن رو بزوال گذاردن
oxford blue
ابی سیر مایل به ارغوانی
hoar
سفید مایل به خاکستری موسفید
slate black
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
nautical miles
مایل دریایی معادل 0581متر
lurid
رنگ زرد مایل به قرمز
taupe
رنگ خاکستری مایل به قهوهای
gooseberries
رنگ سیاه مایل به ارغوانی
luridly
رنگ زرد مایل به قرمز
loxodromic
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
It's about 2 miles from ...
آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
rufous
بور خرمایی مایل بقرمز
slate blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
matelot
رنگ ابی مایل بقرمز
peacock blue
رنگ ابی مایل بسبز
mikado
رنگ زرد مایل به قرمز
backswept
برگشته بطور مایل واریب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com