English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Other Matches
formicary زندگی دسته جمعی موریانه
formicarm زندگی دسته جمعی موریانه
life دوران زندگی
lives دوران زندگی
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
let us be brief مختصر کنیم
let us be brief کوتاه کنیم
let us play بازی کنیم
briefly speaking مختصر کنیم
let us say فرض کنیم
We move out on the 1st. ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd فرض کنیم ab با cd برابرباشد
Let us suppose ... حالا فرض کنیم که ...
We live in the Machine Age . ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
peach and straddle بالا می کشیم وخرابش می کنیم
let us make a p for home کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ? اهلش هستی شنا کنیم ؟
Lets talk man to man . بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment. ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
it can be altered at pleasure هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
We should not indulge in personalities. نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We should be leaving now. باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
A rapid response would be appreciated. از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
It's time to prepare the meal. وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
starting with the issue of July 1 هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
We must inquire into this matter. درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
communications ارتباطات
communication ارتباطات
telecommunication ارتباطات
comms ارتباطات
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
We all think he is very nice. ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Supposing it rains , what shall you do ? فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
voice communications ارتباطات صوتی
communication ارتباطات مواصلات
avionics ارتباطات فضایی
avionics ارتباطات هوایی
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
telecommunication tower برج ارتباطات
telecommunication technique تکنیک ارتباطات
telecommunications ارتباطات از دور
telecommunication network پبکه ارتباطات
telecommunication installation تاسیسات ارتباطات
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
agency of communications شعبه ارتباطات
electrical communications ارتباطات الکترونیکی
communications protocol پروتکل ارتباطات
communications program برنامه ارتباطات
communication theory نظریه ارتباطات
communication chief رئیس ارتباطات
optical communications ارتباطات نوری
signal communications ارتباطات مخابراتی
comunications parameters پارامترهای ارتباطات
digital communications ارتباطات دیجیتالی
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin. خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
telecommunication ارتباطات از راه دور
communications controller کنترل کننده ارتباطات
main center office مرکز اصلی ارتباطات
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
data communication system سیستم ارتباطات داده
telecommunications ارتباطات راه دور
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
tcam TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
telemedicine استفاده از ارتباطات راه دور
telecommunications specialist متخصص ارتباطات راه دور
logical مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
dce CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
masses جمعی
mass جمعی
massing جمعی
collective جمعی
collective bargaining جمعی
aggregative جمعی
plural جمعی
additives جمعی
additive جمعی
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
adccp پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
ensembles دسته جمعی
collective self reliance خوداتکائی جمعی
processional سروددسته جمعی
collective responsibility مسئوولیت جمعی
collective unconscious ناهشیار جمعی
collective protection حفافت جمعی
aggregate function عمل جمعی
aggregate operator عملگر جمعی
mass contagion سرایت جمعی
mass communication ارتباط جمعی
communal دسته جمعی
all together دسته جمعی
social دسته جمعی
processional دسته جمعی
en masse دسته جمعی
cumulative error خطای جمعی
ensemble دسته جمعی
scrutin deliste رای جمعی
mass hysteria هیستری جمعی
mass education اموزش جمعی
collective mind ذهن جمعی
collective agreement توافق جمعی
collectedness جمعی حواس
in chorus دسته جمعی
collective دسته جمعی
sum term لفظ جمعی
in company دسته جمعی
gunner جمعی توپخانه
gunners جمعی توپخانه
collective ownership مالکیت جمعی
collective behavior رفتار جمعی
collective goods کالاهای جمعی
sum check مقابله جمعی
collective liability بدهی جمعی
collective bargaining معامله جمعی
microcomputer طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
micros طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
advanced Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
volleys شلیک بطوردسته جمعی
picnicked گردش دسته جمعی
mass media وسایل ارتباط جمعی
picnicked دسته جمعی خوردن
picnics دسته جمعی خوردن
ingrow بطور دسته جمعی
picnics گردش دسته جمعی
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
poll اخذرای دسته جمعی
picnic گردش دسته جمعی
polled اخذرای دسته جمعی
gang punch منگنه دسته جمعی
volley شلیک بطوردسته جمعی
volleying شلیک بطوردسته جمعی
polls اخذرای دسته جمعی
in mass بطور دسته جمعی
volleyed شلیک بطوردسته جمعی
procession حرکت دسته جمعی
teamwork کار دسته جمعی
salvo فریاد دسته جمعی
salvoes فریاد دسته جمعی
paratrooper جمعی یکان چترباز
paratroopers جمعی یکان چترباز
picnic دسته جمعی خوردن
certes خاطر جمعی تحقیق
collective fire اتش دسته جمعی
infantryman جمعی پیاده نظام
processions حرکت دسته جمعی
power play حمله دسته جمعی
permanent party جمعی دایمی یکان
infantrymen جمعی پیاده نظام
genocide کشتار دسته جمعی
collective security تامین دسته جمعی
volley bombing شلیک دسته جمعی
Ergonomics [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
ack علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
fcc CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
synergism کار توام ودسته جمعی
scot ant lot جریمه یامالیات دسته جمعی
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
fluttering بال زنی دسته جمعی
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
gang دسته جمعی عمل کردن
gangs دسته جمعی عمل کردن
flutter بال زنی دسته جمعی
parading تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades تظاهرات عملیات دسته جمعی
paraded تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade تظاهرات عملیات دسته جمعی
fluttered بال زنی دسته جمعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com