English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
iamatology مبحث دارو شناسی پزشکی
Other Matches
pharmacodynamics مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
hydrology مبحث اب شناسی
conchology مبحث صدف شناسی
christology مبحث مسیح شناسی
enology مبحث شراب شناسی
mineralogy مبحث معدن شناسی
orography مبحث کوه شناسی
crystallography مبحث بلور شناسی
algology مبحث جلبک شناسی
ornithology مبحث پرنده شناسی
immunochemistry مبحث ایمنی شناسی شیمیایی
carpology مبحث میوه ودانه شناسی
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
meteoritics مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
tectonics مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
urinology گفتاردرپیشاب مبحث ادرار پیشاب شناسی
uranology مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
dose rate نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
oncology سرطان شناسی [پزشکی ]
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic analysis بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
gene analysis بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
missilry موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
harmonics مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
gene analysis بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic analysis بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
nasopharyngeal tonsil لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
adenoid لوزه سوم [پزشکی] [کالبد شناسی بدن انسان]
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
odontology دندان شناسی دندان پزشکی
professional service تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
premedical دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
otorhinolaryngology پزشکی گوش و حلق و بینی [پزشکی]
ENT medicine پزشکی گوش و حلق و بینی [پزشکی]
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
remedying دارو
pills حب دارو
medicament دارو
pharmaceuticals دارو
medication دارو
pharmaceutical دارو
medications دارو
medics دارو
remedy دارو
medicine دارو
medicaments دارو
remedied دارو
remedies دارو
medicines دارو
pill حب دارو
cures دارو
materia medica دارو
drugging دارو
drugged دارو
drug دارو
pharmaceutic دارو
medicinally با دارو
natural philosophy دارو
puisne judge دارو جز
drugs دارو
cured دارو
cure دارو
topics مبحث
topic مبحث
male fern کیل دارو
lungwort سینه دارو
troche قرص دارو
hyssop اشنان دارو
dose مقدار دارو
dose یک خوراک دارو
dosed مقدار دارو
dosed یک خوراک دارو
doses مقدار دارو
substance withdrawal ترک دارو
dosing مقدار دارو
dosing یک خوراک دارو
doses یک خوراک دارو
calomel کرم دارو
pouch kit جای دارو
philtre مهر دارو
withdrawals ترک دارو
withdrawal ترک دارو
philter مهر دارو
chemic دارو فروش
pouch kit جعبه دارو
dosage یک خوراک دارو
alkahest نوش دارو
dosages یک خوراک دارو
muller دارو ساز
cure all نوش دارو
prosthodontics مبحث دندانسازی
odontology مبحث دندان
pharyngology مبحث حلق
immunology مبحث مصونیت
therapeusis مبحث تداوی
nasology مبحث بینی
dysgenics مبحث فسادنسل
ophiology مبحث مارشناسی
potamology مبحث رودخانه ها
ombrology مبحث باران
tratology مبحث عجایب
areology مبحث مریخ
goniometry مبحث زوایا
selenology مبحث ماه
atomics مبحث اتم
sarcology مبحث لحوم
hysterology مبحث رحم
anatomy مبحث تشریح
anatomies مبحث تشریح
head عنوان مبحث
angeology مبحث فرشتگان
pharmacognosy مبحث داروشناسی
anesthesiology مبحث بی هوشی
drug holiday ترک موقت دارو
resolutive دارو یا عامل گدازنده
orthopathy معالجه بدون دارو
seasoning دارو زنی بچوب
hocus نوشابه دارو زده
medications دارو [به طور کلی ]
drugs دارو [به طور کلی ]
diatessaron ترکیبی ازچهار دارو
dosages مقدار استعمال دارو
drug abuse سوء استفاده از دارو
pillbox قوطی حب دارو وغیره
withdrawal symptoms نشانههای ترک دارو
dozed دوز یک خوراک دارو
dozing دوز یک خوراک دارو
withdrawal syndrome نشانگان ترک دارو
miyhridate زهر دارو پادزهر
vial شیشه کوچک دارو
drugs of every description [of all descriptions] همه نوع دارو
dosage مقدار استعمال دارو
dozes دوز یک خوراک دارو
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
doze دوز یک خوراک دارو
pedogenesis مبحث پیدایش جلگه
gyrostatics مبحث چرخش اجسام
metric مبحث بحرووزن شعر
soteriology مبحث نجات رستگاری
epistemology مبحث ارزش و حدودمعرفت
pharmaceutics مبحث داروها داروگری
astrophysics مبحث اجرام سماوی
subjects مبحث موضوع مطالعه
subjecting مبحث موضوع مطالعه
meteorology مبحث تحولات جوی
pedology مبحث بهداشت کودکان
histopathology مبحث امراض بافتی
rhythmics مبحث وزن شعر
otology مبحث ناخوشیهای گوش
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
axiological مبحث نوامیس اخلاقی
exodontia مبحث دندان کشی
statics مبحث اجسام ایستا
aesthetics زیبایی گرایی مبحث
hyetology علم یا مبحث بارندگی
astronautics مبحث کیهان نوردی
subject مبحث موضوع مطالعه
subjected مبحث موضوع مطالعه
immunogenetics مبحث مصونیت نژادی
dynamics مبحث حرکت اجسام
dermatology مبحث امراض پوستی
toxicology مبحث داروهای سمی
catacoustics مبحث انعکاس صوت
tribophysics مبحث اصطکاک در فیزیک
ionics مبحث علمی یونها
sexology مبحث مطالعات جنسی
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
scatology مبحث مدفوعات ونجاسات
palynology مبحث گرده افشانی
prosthetics مبحث اعضای مضنوعی
pneumatology مبحث موجودات روحانی
dogmatics مبحث شعائر مذهبی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology گونه شناسی نوع شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
dozes مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugged دارو خوراندن تخدیر کردن
dopes دارو دادن تخدیر کردن
doze مقدار کافی از یک دارو خوراک
dope دارو دادن تخدیر کردن
dozing مقدار کافی از یک دارو خوراک
dosages مقدار تجویز شده دارو
dozed مقدار کافی از یک دارو خوراک
dosage مقدار تجویز شده دارو
drug دارو خوراندن تخدیر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com