English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
time base مبدا زمانی
Search result with all words
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
Other Matches
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
origins مبدا
of از مبدا
datum مبدا
era مبدا
eras مبدا
proveance مبدا
provenience مبدا
origin مبدا
refrence مبدا
certificate of origin گواهی مبدا
source file فایل مبدا
epochs مبدا تاریخ
epoch مبدا تاریخ
home record رکورد مبدا
origins منشا مبدا
proximal نزدیک مبدا
origin منشا مبدا
offspring مبدا منشا
cerebellar peduncles فخذین مبدا نخاع
it is of doubtful proveance مبدا ان مشکوک است
cerebral peduncles ساعدین مبدا نخاع
prime meridian نصف النهار مبدا
prime meridian دایره نیمروز مبدا
polygeny تعد د مبدا بشر
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
polygenetic دارای چندین مبدا
the christian era مبدا تاریخ میلادی
port مامن مبدا مسافرت
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
basing point نقطه مبدا برای قیمت
polar سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
free docks نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
references آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
vectors سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
semicompiled برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
ABC پایه کار مبدا کار
onetime یک زمانی
time sense حس زمانی
monomial یک زمانی
synchrony هم زمانی
on <prep.> در [زمانی]
timeline خط زمانی
sometime یک زمانی
simultaneeity هم زمانی
synchronization هم زمانی
time limits حد زمانی
eternity بی زمانی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
whilom یک زمانی
contemporaneousness هم زمانی
eternities بی زمانی
temporal maze ماز زمانی
timetabled برنامه زمانی
flashbacks وقفه زمانی
flashback وقفه زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
temporal sign علامت زمانی
schedule برنامه زمانی
yore در زمانی بسیاردور
interval فاصله زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
scheduled برنامه زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
timetables برنامه زمانی
schedules برنامه زمانی
time sharing اشتراک زمانی
timetable برنامه زمانی
temporal جسمانی زمانی
timetabling برنامه زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
time limits محدوده زمانی
time limit محدودیت زمانی
time limits محدودیت زمانی
lapses فاصله زمانی
lapse فاصله زمانی
time scale مقیاس زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
time scales مقیاس زمانی
in a short time در اندک زمانی
time lag تاخیر زمانی
time lags تاخیر زمانی
lapsing فاصله زمانی
time lag فاصله زمانی
time lags فاصله زمانی
time limit محدوده زمانی
unit of time واحد زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
timer switch کلید زمانی
time table جدول زمانی
time series سریهای زمانی
time score نمره زمانی
time schedule برنامه زمانی
time pressure فشار زمانی
time quantum ذره زمانی
time priority تقدم زمانی
pressure of time فشار زمانی
time priority اولویت زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time slice برش زمانی
timetrend روند زمانی
timed زمانی موقعی
vintage model الگوی زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
time yield تسلیم زمانی
times زمانی موقعی
time frame چارچوب زمانی
time frames چارچوب زمانی
time زمانی موقعی
time study بررسی زمانی
time preference رجحان زمانی
throughput time اشتراک زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
time division multiplexing تسهیم زمانی
lags تاخیر زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
lagged تاخیر زمانی
lag تاخیر زمانی
timeline تسلسل زمانی
time constant ثابت زمانی
time bar محدودیت زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
time preference ترجیح زمانی
time jitter اختلال زمانی
time fuse ماسوره زمانی
time horizon افق زمانی
time interval فاصله زمانی
time path مسیر زمانی
time flutter اختلال زمانی
time fire تیر زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
time estimation براورد زمانی
time error خطای زمانی
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
monsoons باد وباران زمانی
age hardening سخت گردانی زمانی
chronological دارای ربط زمانی
vintage model الگوی مقطع زمانی
monsoon باد وباران زمانی
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
time lags فاصله زمانی مرده
time lag فاصله زمانی مرده
chronological ترتیب زمانی وقوع
synchronizes انطباق زمانی داشتن
synchronize انطباق زمانی داشتن
synchronising انطباق زمانی داشتن
synchronises انطباق زمانی داشتن
synchronised انطباق زمانی داشتن
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
timing برنامه ریزی زمانی
time series data امار سریهای زمانی
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
time sampling نمونه گیری زمانی
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
aging سخت گردانی زمانی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
o technique تحلیل عوامل زمانی
input time constant ثابت زمانی اولیه
rate of time preference نرخ برتری زمانی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
low time constant ثابت زمانی کوچک
chronologic دارای ربط زمانی
distributed lag توزیع فاصله زمانی
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
high burst تیر زمانی بالا
time slicing برش زمانی زدن
time slicing تقسیم بندی زمانی
inductive time constant ثابت زمانی القا
final رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
social rate of time preference نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
strain age hardening سخت گردانی کرنشی زمانی
strain age harden سخت کردن کرنشی زمانی
finals رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out of minds زمانی که کسی یاد ندارد
valve duration مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com