Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (4 milliseconds)
English
Persian
basis
مبنا
benchmark
مبنا
benchmarks
مبنا
datum
مبنا
radix
مبنا
Other Matches
datum line
خط مبنا
grade line
خط مبنا
base line
خط مبنا
datum deck
پل مبنا
base speed
سرعت مبنا
basic price
قیمت مبنا
base piece
قبضه مبنا
base piece
توپ مبنا
base point
نقطه مبنا
base price
قیمت مبنا
flash color
رنگ مبنا
datum
سطح مبنا
chart base
چارت مبنا
datum plane
افق مبنا
bottom plate
صفحه مبنا
bench mark
نشانه مبنا
basis price
قیمت مبنا
basing rate
نرخ مبنا
design speed
سرعت مبنا
basic load
بار مبنا
basic capacity
گنجایش مبنا
base unit
یکان مبنا
flat paint
رنگ مبنا
base period
زمان مبنا
base peak
پیک مبنا
foundation
پایه مبنا
ranges
منحنی مبنا
reference cell
پیل مبنا
ranged
منحنی مبنا
reference electrode
الکترود مبنا
range
منحنی مبنا
reference phase
فاز مبنا
reference piece
توپ مبنا
reference point
نقطه مبنا
radix point
نقطه مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ مبنا
base number
عدد مبنا
base mortar
قبضه مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base map
نقشه مبنا
outline plan
طرح مبنا
base camp
پایگاه مبنا
base address
آدرس مبنا
radix complement
مکمل مبنا
base rates
نرخ مبنا
base rates
تعرفه مبنا
basis
مبنا بنیاد
elevations
تراز از سطح مبنا
absolute paths
مسیر نسبت به یک مبنا
elevation
تراز از سطح مبنا
range
تغییر کردن خط مبنا
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
ranges
تغییر کردن خط مبنا
base stock control
کنترل موجودی مبنا
base symbol
علایم قراردادی مبنا
ranged
تغییر کردن خط مبنا
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
reference line
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece
توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
hex
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
hexadecimal notation
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com