Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
Other Matches
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
autonomy
استقلال داخلی
autonomist
طرفدار استقلال داخلی
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
south american revolution
انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
independence
استقلال
freedom
استقلال
indpendence
استقلال
independency
استقلال
freedoms
استقلال
autarky
استقلال اقتصادی
privacy
استقلال پیام
data independence
استقلال داده ها
algorithmic independence
استقلال الگوریتمی
dependence
عدم استقلال
discourses
قدرت استقلال
dependance
عدم استقلال
economic independence
استقلال اقتصادی
platform independence
استقلال پایهای
device independence
استقلال دستگاه
proclamation of independence
اعلان استقلال
Independence Day
روز استقلال
discourse
قدرت استقلال
self support
استقلال مالی
autarchical
دارای استقلال اقتصادی
autarkical
دارای استقلال اقتصادی
autonomy
استقلال محلی محدود
linear independence
استقلال خطی
[ریاضی]
individualism
اصول استقلال فردی
Soc
اصل استقلال قاضی
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
precocial
دارای استقلال ازهنگام تولد
particularism
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
reposing upon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
based
مبنی
expressive of
مبنی بر
based on
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
dualistic
مبنی برخداشناس
octonal
مبنی برهشت
suppositional
مبنی بر فرض
purposive
مبنی برمنظور
heretical
مبنی برفساد
monometallic
مبنی بر یک فلز
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
investigative
مبنی بر رسیدگی
condolatory
مبنی برهمدردی
revocatory
مبنی بر فسخ
euphuistic
مبنی برتصنع
equivocatory
مبنی برایهام
empiric
مبنی بر تجربه
to the effect that
مبنی براینکه
egotistic
مبنی بر خودپسندی
paraphrastic
مبنی برتفسیر
selective
مبنی بر انتخاب
usurious
مبنی بررباخواری
visitorial
مبنی بر سرکشی
polytheeistic
مبنی بر شرک
polytheistic
مبنی بر شرک
octonary
مبنی برهشت
deprecative
مبنی بربیمیلی
theorematic
مبنی بر قاعده
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
matricidal
مبنی بر مادرکشی
inversive
مبنی بر قلب
geomantic
مبنی بر رمل
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
licentious
مبنی بر هرزگی
castigatory
مبنی برتنبیه
causal
مبنی بر سبب
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
observational
مبنی بر مشاهده
selectively
مبنی بر انتخاب
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
impostrous
مبنی بر شیادی
prophetic
مبنی بر پیشگویی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
sophistic
مبنی بر مغالطه
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
illusional
مبنی باشتباه بینائی
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
rose coloured
مبنی برخوش بینی
soritical
مبنی برقیام مسلسل
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
compatriotic
مبنی برهم میهنی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
papistic
مبنی برپاپ پرستی
historic
معروف مبنی بر تاریخ
cavilling
مبنی برخرده گیری
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
documental
مبنی برمدرک یاسند
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
nationalist
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
self determination
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
in-
داخلی
in
داخلی
internal door
در داخلی
interior
داخلی
interiors
داخلی
innate
داخلی
intramural
داخلی
endogenous
داخلی
internal medicine
طب داخلی
ben
داخلی
municipal
داخلی
insides
داخلی
inner
داخلی
domestic
داخلی
internal
داخلی
inside
داخلی
indoor
داخلی
esoteric
داخلی
territorial
داخلی
anie
داخلی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
internal storage
حافظه داخلی
internal structure
سازه داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com