English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rose coloured مبنی برخوش بینی
Other Matches
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum حفرههای بینی پره بینی
reposing upon مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
based on مبنی بر
expressive of مبنی بر
bassedon or basedupon مبنی بر
denoting مبنی بر
based مبنی
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
dualistic مبنی برخداشناس
to the effect that مبنی براینکه
purposive مبنی برمنظور
sophistic مبنی بر مغالطه
selective مبنی بر انتخاب
irreverential مبنی بر بی حرمتی
usurious مبنی بررباخواری
licentious مبنی بر هرزگی
abstentious مبنی برپرهیزکاری
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
heretical مبنی برفساد
visitorial مبنی بر سرکشی
deprecative مبنی بربیمیلی
octonary مبنی برهشت
revocatory مبنی بر فسخ
paraphrastic مبنی برتفسیر
matricidal مبنی بر مادرکشی
inversive مبنی بر قلب
selectively مبنی بر انتخاب
prophetic مبنی بر پیشگویی
polytheistic مبنی بر شرک
polytheeistic مبنی بر شرک
octonal مبنی برهشت
theorematic مبنی بر قاعده
castigatory مبنی برتنبیه
monometallic مبنی بر یک فلز
causal مبنی بر سبب
observational مبنی بر مشاهده
misogynic مبنی بربیزاری از زن
fratricidal مبنی بربرادرکشی
geomantic مبنی بر رمل
mediatorial مبنی بر میانجیگری
egotistic مبنی بر خودپسندی
impostrous مبنی بر شیادی
equivocatory مبنی برایهام
condolatory مبنی برهمدردی
empiric مبنی بر تجربه
investigative مبنی بر رسیدگی
suppositional مبنی بر فرض
euphuistic مبنی برتصنع
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
documentary مبنی بر مدرک یا سند
negatory مبنی بر نفی یا انکار
soritical مبنی برقیام مسلسل
scepsis فلسفه مبنی برتردید
cavilling مبنی برخرده گیری
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
phonologic مبنی بر صدا شناسی
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
papistic مبنی برپاپ پرستی
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
orthoepic مبنی بر درست خوانی
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
individualistic مبنی بر استقلال تکی
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
rationalistic مبنی براصالت عقل
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
compatriotic مبنی برهم میهنی
historic معروف مبنی بر تاریخ
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
well intentioned مبنی بر نیت خوب
insinuative مبنی بر خود شیرینی
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
illusional مبنی باشتباه بینائی
documental مبنی برمدرک یاسند
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
autonomy خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
rheum اب بینی
noses بینی
nose بینی
palmistry کف بینی
hand reading کف بینی
snot اب بینی
double vision دو بینی
graphology خط بینی
snoot بینی
neb بینی
snivel اب بینی
nasally از بینی
the handle of the face بینی
sniveled اب بینی
cross eye دو بینی
cross eye کج بینی
sniveling اب بینی
snivelled اب بینی
snivelling اب بینی
snivels اب بینی
mucus of the nose اب بینی
night bilndness شب بینی
pecker بینی
nozzles بینی
rhinologist بینی
chiromancy کف بینی
nozzle بینی
fastidiousness باریک بینی
genethlilogy طالع بینی
myopy نزدیک بینی
haemoscopy خون بینی
near sight نزدیک بینی
hawk nose بینی قوشی
perspicuity روشن بینی
perdict پیش بینی
forecasts پیش بینی
paranasal نزدیک بینی
nares مجراهای بینی
nasality وابستگی به بینی
forecasting پیش بینی
perspicuity تیز بینی
platyrrhine پهن بینی
microscopy ریز بینی
mucus of the nose مخاط بینی
optimism نیک بینی
optimism خوش بینی
false pride خود بینی
moon blindness روز بینی
foresight پیش بینی
biopsy زنده بینی
nasion بیخ بینی
flat nosed پهن بینی
fortune telling طالع بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com