English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
soritical مبنی برقیام مسلسل
Other Matches
machine gun به مسلسل بستن مسلسل
machine guns به مسلسل بستن مسلسل
machine gunner مسلسل چی
reeled مسلسل
reels مسلسل
mitrailleuse مسلسل
unceasing مسلسل
uninterrupted مسلسل
machine gun مسلسل
machine guns مسلسل
running hand خط مسلسل
sorites مسلسل
reel مسلسل
serial مسلسل
reeling مسلسل
catenary مسلسل
catenation مسلسل
catenulate مسلسل
serials مسلسل
rafale رگبار مسلسل
serialises مسلسل کردن
serialising مسلسل کردن
serialised مسلسل کردن
serially بطور مسلسل
serialize مسلسل کردن
seriatim بطور مسلسل
serialized مسلسل کردن
unbroken مسلسل ناشکسته
continued propotion تناسب مسلسل
serializing مسلسل کردن
machine guns به مسلسل بستن
cyclic مسلسل رگبار
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine gun مسلسل دستی
successive متوالی مسلسل
in series بطور مسلسل
unbroke مسلسل ناشکسته
tommy gun مسلسل دستی
submachinegun مسلسل دستی
lewis gun یکجور مسلسل
machine gun به مسلسل بستن
serializes مسلسل کردن
race ring رینگ و پایه مسلسل
pom-poms مسلسل خودکار دورزن
pom-pom مسلسل خودکار دورزن
suite رشته مسلسل اپارتمان
continuum رشته مسلسل تسلسل
peals صدای مسلسل غوغا
suites رشته مسلسل اپارتمان
skate mount رینگ و پایه مسلسل
peal صدای مسلسل غوغا
pealed صدای مسلسل غوغا
pealing صدای مسلسل غوغا
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
pom pom مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
sten مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
catenate چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
panoramically بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
seriate دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
strafe با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafed با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
expressive of مبنی بر
reposing upon مبنی بر
denoting مبنی بر
based مبنی
based on مبنی بر
bassedon or basedupon مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
euphuistic مبنی برتصنع
equivocatory مبنی برایهام
empiric مبنی بر تجربه
condolatory مبنی برهمدردی
revocatory مبنی بر فسخ
dualistic مبنی برخداشناس
purposive مبنی برمنظور
fratricidal مبنی بربرادرکشی
octonal مبنی برهشت
misogynic مبنی بربیزاری از زن
octonary مبنی برهشت
mediatorial مبنی بر میانجیگری
matricidal مبنی بر مادرکشی
deprecative مبنی بربیمیلی
impostrous مبنی بر شیادی
irreverential مبنی بر بی حرمتی
inversive مبنی بر قلب
paraphrastic مبنی برتفسیر
polytheeistic مبنی بر شرک
polytheistic مبنی بر شرک
geomantic مبنی بر رمل
monometallic مبنی بر یک فلز
selectively مبنی بر انتخاب
castigatory مبنی برتنبیه
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
egotistic مبنی بر خودپسندی
abstentious مبنی برپرهیزکاری
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
to the effect that مبنی براینکه
visitorial مبنی بر سرکشی
heretical مبنی برفساد
licentious مبنی بر هرزگی
usurious مبنی بررباخواری
suppositional مبنی بر فرض
causal مبنی بر سبب
theorematic مبنی بر قاعده
investigative مبنی بر رسیدگی
selective مبنی بر انتخاب
observational مبنی بر مشاهده
sophistic مبنی بر مغالطه
prophetic مبنی بر پیشگویی
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
orthoepic مبنی بر درست خوانی
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
papistic مبنی برپاپ پرستی
well intentioned مبنی بر نیت خوب
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
cavilling مبنی برخرده گیری
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
phonologic مبنی بر صدا شناسی
rose coloured مبنی برخوش بینی
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
rationalistic مبنی براصالت عقل
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
historic معروف مبنی بر تاریخ
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
scepsis فلسفه مبنی برتردید
documentary مبنی بر مدرک یا سند
negatory مبنی بر نفی یا انکار
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
individualistic مبنی بر استقلال تکی
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
illusional مبنی باشتباه بینائی
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
compatriotic مبنی برهم میهنی
documental مبنی برمدرک یاسند
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com