English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
Other Matches
penitence پشیمانی
regretted پشیمانی
regretting پشیمانی
compunction پشیمانی
repentance پشیمانی
remorse پشیمانی
regrets پشیمانی
regret پشیمانی
contrition پشیمانی
compunctious وابسته به پشیمانی
penitently از روی پشیمانی و توبه
repentantly از روی توبه و پشیمانی
impenitently بدون اضهار پشیمانی
rue دلسوزی کردن پشیمانی
rued دلسوزی کردن پشیمانی
impemitently بدون ابراز پشیمانی
rues دلسوزی کردن پشیمانی
ruing دلسوزی کردن پشیمانی
penance توبه وطلب بخشایش پشیمانی
to be touched [hit] by a pang of regret ناگهانی احساس پشیمانی [افسوس] کردن
based مبنی
bassedon or basedupon مبنی بر
reposing upon مبنی بر
based on مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
expressive of مبنی بر
denoting مبنی بر
polytheeistic مبنی بر شرک
abstentious مبنی برپرهیزکاری
impostrous مبنی بر شیادی
castigatory مبنی برتنبیه
geomantic مبنی بر رمل
fratricidal مبنی بربرادرکشی
irreverential مبنی بر بی حرمتی
inversive مبنی بر قلب
monometallic مبنی بر یک فلز
misogynic مبنی بربیزاری از زن
dualistic مبنی برخداشناس
matricidal مبنی بر مادرکشی
deprecative مبنی بربیمیلی
octonal مبنی برهشت
octonary مبنی برهشت
condolatory مبنی برهمدردی
empiric مبنی بر تجربه
paraphrastic مبنی برتفسیر
equivocatory مبنی برایهام
licentious مبنی بر هرزگی
investigative مبنی بر رسیدگی
polytheistic مبنی بر شرک
suppositional مبنی بر فرض
sophistic مبنی بر مغالطه
theorematic مبنی بر قاعده
to the effect that مبنی براینکه
usurious مبنی بررباخواری
visitorial مبنی بر سرکشی
egotistic مبنی بر خودپسندی
selective مبنی بر انتخاب
selectively مبنی بر انتخاب
heretical مبنی برفساد
revocatory مبنی بر فسخ
causal مبنی بر سبب
prophetic مبنی بر پیشگویی
mediatorial مبنی بر میانجیگری
observational مبنی بر مشاهده
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
euphuistic مبنی برتصنع
purposive مبنی برمنظور
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
well intentioned مبنی بر نیت خوب
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
rose coloured مبنی برخوش بینی
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
insinuative مبنی بر خود شیرینی
papistic مبنی برپاپ پرستی
rationalistic مبنی براصالت عقل
orthoepic مبنی بر درست خوانی
phonologic مبنی بر صدا شناسی
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
scepsis فلسفه مبنی برتردید
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
soritical مبنی برقیام مسلسل
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory مبنی بر نفی یا انکار
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic مبنی بر استقلال تکی
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
compatriotic مبنی برهم میهنی
documentary مبنی بر مدرک یا سند
cavilling مبنی برخرده گیری
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
documental مبنی برمدرک یاسند
illusional مبنی باشتباه بینائی
historic معروف مبنی بر تاریخ
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com