Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English
Persian
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
Other Matches
appriciation
قدردانی
appreciation
قدردانی
appreciations
قدردانی
to hold in estimation
قدردانی کردن از
value
قدردانی کردن
values
قدردانی کردن
valuing
قدردانی کردن
to have a gust of
قدردانی کردن از
appreciates
قدردانی کردن
appreciated
قدردانی کردن
acknowledging
قدردانی کردن
appreciating
قدردانی کردن
acknowledges
قدردانی کردن
appreciate
قدردانی کردن
acknowledge
قدردانی کردن
I greatly appreciate it.
[ I am very greatful]
خیلی قدردانی می کنم.
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
expressive of
مبنی بر
reposing upon
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
based on
مبنی بر
denoting
مبنی بر
based
مبنی
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
dualistic
مبنی برخداشناس
inversive
مبنی بر قلب
empiric
مبنی بر تجربه
equivocatory
مبنی برایهام
impostrous
مبنی بر شیادی
usurious
مبنی بررباخواری
geomantic
مبنی بر رمل
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
euphuistic
مبنی برتصنع
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
matricidal
مبنی بر مادرکشی
to the effect that
مبنی براینکه
visitorial
مبنی بر سرکشی
theorematic
مبنی بر قاعده
suppositional
مبنی بر فرض
sophistic
مبنی بر مغالطه
revocatory
مبنی بر فسخ
purposive
مبنی برمنظور
polytheistic
مبنی بر شرک
polytheeistic
مبنی بر شرک
paraphrastic
مبنی برتفسیر
octonal
مبنی برهشت
monometallic
مبنی بر یک فلز
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
deprecative
مبنی بربیمیلی
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
selectively
مبنی بر انتخاب
causal
مبنی بر سبب
egotistic
مبنی بر خودپسندی
observational
مبنی بر مشاهده
licentious
مبنی بر هرزگی
prophetic
مبنی بر پیشگویی
heretical
مبنی برفساد
selective
مبنی بر انتخاب
investigative
مبنی بر رسیدگی
octonary
مبنی برهشت
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
condolatory
مبنی برهمدردی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
castigatory
مبنی برتنبیه
soritical
مبنی برقیام مسلسل
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
papistic
مبنی برپاپ پرستی
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
compatriotic
مبنی برهم میهنی
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
rose coloured
مبنی برخوش بینی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
cavilling
مبنی برخرده گیری
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
documental
مبنی برمدرک یاسند
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
historic
معروف مبنی بر تاریخ
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
illusional
مبنی باشتباه بینائی
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com