Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
demographer	متخصص امار گیری مردم
Other Matches
econometrics	کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
vital statistics	امار زاد و ولد و مرگ و میر امار حیاتی
fireworker	متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert	هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
democracy	مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies	مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscite	مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites	مردم خواست رای قاطبه مردم
popular	مردم پسند و مناسب حال مردم
to never let yourself get to thinking like them <idiom>	نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
census	امار
censuses	امار
statistics	امار
statistically	از روی امار
quantum statistics	امار کوانتومی
statistics	شاخص امار
necrology	امار متوفیات
descriptive statistics	امار تشریحی
inferential statistics	امار استنباطی
bureaus of census	اداره امار
census of production	امار سرشماری
mathematical statistics	امار ریاضی
descriptive statistics	امار توصیفی
statistician	امار شناس
records available	امار دردست
vital statistics	امار حیاتی
statisticians	امار شناس
demography	امار نگاری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
fermi dirac statictics	امار فرمی- دیراک
vital statistics	امار مربوط به زندگی
bose einstein statistics	امار بوز- اینشتین
einstein bose statistics	امار بوز- اینشتین
vital statistics	امار ثبت احوال
time series data	امار سریهای زمانی
plant records	امار تجهیزات کارگاه
general information data	اطلاعات و امار عمومی
utilization statistics	امار بهره وری
multivariate statistics	امار چند متغیری
census office	اداره امار و ثبت احوال
natimortality	امار مرده زاییده شدگان
populations	تعداد مردم مردم
population	تعداد مردم مردم
registering	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
randomize	بصورت امار تصادفی نشان دادن
registers	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
chart of attributes	جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
scientific socialism	بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
fosdic	دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
au fait	متخصص
experts	متخصص
stylists	متخصص مد
rhinologist	متخصص
specialist	متخصص
stylist	متخصص مد
specialists	متخصص
osteopathist	متخصص
expert	متخصص
geriatrician	متخصص
geriatrist	متخصص
adhoc	متخصص
skilled	متخصص
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
clinician	متخصص بالینی
journeymen	کارگر متخصص
journeyman	کارگر متخصص
skilled witness	شاهد متخصص
skilled workers	کارگران متخصص
geophysicists	متخصص ژئوفیزیک
clinicians	متخصص بالینی
artillerist	متخصص توپخانه
ophlhalmologist	متخصص چشم
outrebound	متخصص ریباند
anaesthetist	متخصص بیهوشی
an expert accountant	حسابدار متخصص
pomologist	متخصص میوه
algebraist	متخصص جبرومقابله
financiers	متخصص مالی
specialist engineering	مهندس متخصص
theolog	متخصص الهیات
technician	متخصص فنی
toxicologist	متخصص زهرشناسی
geophysicist	متخصص ژئوفیزیک
expert	متخصص کارشناس
actuaries	متخصص بیمه
actuary	متخصص بیمه
experts	متخصص کارشناس
neurologist	متخصص اعصاب
theologians	متخصص الهیات
theologian	متخصص الهیات
financier	متخصص مالی
skilled	متخصص تخصصی
technicians	متخصص تکنیسین
technicians	متخصص فنی
technician	متخصص تکنیسین
proficient	حاذق متخصص
hygienist	متخصص بهداشت
financial e.	متخصص مالی
hygeist	متخصص بهداشت
hydropathist	متخصص اب درمانی
hydrologist	متخصص اب شناسی
cambist	متخصص ارز
electrician	متخصص برق
ceramist	متخصص سفالگری
electricians	متخصص برق
cost accountant	متخصص ارزیابی
climatologist	متخصص اب وهوا
computer professional	متخصص کامپیوتر
gas man	متخصص گاز
computer specialist	متخصص کامپیوتر
ceramicist	متخصص سفالگری
e. advice	نظر متخصص
economists	متخصص اقتصاد
media specialist	متخصص رسانه ها
economist	متخصص اقتصاد
aurist	متخصص گوش
data base specialist	متخصص پایگاه داده
beautician	متخصص ارایش وزیبایی
taxonomist	متخصص طبقه بندی
syphilologist	طبیب متخصص کوفت
geodesist	متخصص علم مساحی
diagnostician	متخصص تشخیص مرض
beauticians	متخصص ارایش وزیبایی
cutman	متخصص در جلوگیری ازخونریزی
gynaecologist	متخصص امراض زنانه
data entry specialist	متخصص داده دهی
metallurgist	متخصص ذوب اهن
botanists	متخصص گیاه شناسی
etymologist	متخصص علم صرف
exodontist	متخصص دندان کشی
gastronomist	متخصص غذای لذیذ
botanist	متخصص گیاه شناسی
competent	فنی متخصص کاردان
jurists	متخصص حقوق خصوصی
jurist	متخصص حقوق خصوصی
metallurgists	متخصص ذوب اهن
statistician	امارگر متخصص فن احصائیه
etymologer	متخصص علم اشتقاق
statisticians	امارگر متخصص فن احصائیه
gerontologist	متخصص امراض پیری
gynecologist	متخصص بیماریهای زنان
anatomist	متخصص علم تشریح
branch qualified officer	افسر متخصص رستهای
pisciculturist	متخصص ماهی پروری
pediatrician	پزشک متخصص اطفال
internist	متخصص داروهای درونی
otologist	متخصص امراض گوش
metllurgist	متخصص ذوب فلزات
grammarian	متخصص دستور زبان
grammarians	متخصص دستور زبان
obstetrician	متخصص زایمان قابله
obstetrician	پزشک متخصص زایمان
obstetricians	متخصص زایمان قابله
obstetricians	پزشک متخصص زایمان
notionalist	متخصص علوم نظری
neuropathist	متخصص ناخوشیهای عصبانی
ideologist	متخصص علم تصور
political economist	متخصص علم ثروت
hardware specialist	متخصص سخت افزار
cosmographer	متخصص کیهان شناسی
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
cosmetologist	متخصص ارایش وزیبایی
herpetologist	متخصص خزنده شناسی
histologist	متخصص بافت شناسی
scientific manpower	نیروی انسانی متخصص
osteopath	متخصص بیماریهای استخوان
osteopaths	متخصص بیماریهای استخوان
horticulturist	متخصص عمل باغبانی
municipalist	متخصص درامور شهرداری
astrophysicist	متخصص فیزیک نجومی
acoustician	متخصص علم شنوایی
pyrotechnist	متخصص اتش بازی
psychopathist	متخصص ناخوشیهای دماغی
dermatologist	متخصص امراض پوست
therapeutist	متخصص درمان شناسی
major	مهاد متخصص شدن
criminologist	متخصص جرم شناسی
majoring	مهاد متخصص شدن
linguist	متخصص زبان شناسی
linguists	متخصص زبان شناسی
tp perfect oneself in an art	در فنی متخصص شدن
educationist	متخصص اموزش و پرورش
majored	مهاد متخصص شدن
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
educationists	متخصص اموزش و پرورش
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
telecommunications specialist	متخصص ارتباطات راه دور
telescopist	متخصص استعمال دوربینهای نجومی
lay	: غیر متخصص ناویژه کار
exegetist	متخصص تفسیرو شرح متون

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com