English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English Persian
interpreter مترجم
interpreters مترجم
translator مترجم
translators مترجم
dragoman مترجم
latimeria مترجم
Other Matches
compiler مترجم برنامه مترجم
input translator مترجم ورودی
input translator مترجم اولیه
language translator مترجم زبان
technical translator مترجم فنی
mechanical translator مترجم ماشینی
interpreter مترجم شفاهی
interpreters مترجم شفاهی
input data translator مترجم دادههای اولیه
languages برنامهای که به عنوان مترجم
language برنامهای که به عنوان مترجم
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
to act as interpreter for somebody مترجم کسی بودن
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
cbasic یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
binding time زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com