Dictiornary-Farsi | متغیر بنظر امدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
look black	متغیر بنظر امدن


Search result with all words

to lool black	خشمگین یا متغیر بنظر امدن
Other Matches

purports	بنظر امدن
purporting	بنظر امدن
purported	بنظر امدن
purport	بنظر امدن
seem	بنظر امدن
beseem	بنظر امدن
seemed	بنظر امدن
seems	بنظر امدن
blurs	نامشخص بنظر امدن
blurring	نامشخص بنظر امدن
blurred	نامشخص بنظر امدن
blur	نامشخص بنظر امدن
beseem	مناسب بنظر امدن
declares	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
in my opinion	بنظر من
looking	بنظر اینده
it sounds false	دروغ بنظر میرسد
So it appears ( looks , seems ) that …	اینطور بنظر می آید که ...
he looks brave	او شجاع بنظر میرسد
on end <idiom>	بنظر به پایان رسیده
hulks	بزرگ بنظر رسیدن
face value <idiom>	بنظر با ارزش رسیدن
hulk	بزرگ بنظر رسیدن
the price was not reasonable	بهای ان معقول بنظر نمیرسید
Playing football is not my idea of fun .	فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
To bring something to someones notice ( attention ) .	چیزی را بنظر کسی رساندن
She has a foreign appearance.	ظاهرش خارجی بنظر می آید
The two parties seem irreoncilable.	طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
He seems to have a vulgar tongue.	آدم دهن دریده ای بنظر می آید
may it please your excellency	اگر بنظر جنابعالی خوش ایندباشد
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss .	رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید )
have the last laugh <idiom>	باعث احمق بنظر رسیدن شخص
He is a capable man . he is a man of ability .	بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل [ناقابل] است
He seems to have a lot of confidence.	خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
you do not seem well	گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
turn the tide <idiom>	چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
objectify	بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
long shot <idiom>	شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
to sugar the pill <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill [American E] <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
dark bulb	نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
uneven	متغیر
unsteadily	متغیر
protean	متغیر
technical	متغیر
conversional	متغیر
vicissitudinous	متغیر
fluid	متغیر
fluids	متغیر
average variable cost	متغیر
fitful	متغیر
unsteady	متغیر
variant	متغیر
variate	متغیر
variable	متغیر
indignant	متغیر
variables	متغیر
transitive	متغیر
varier	متغیر
floating	متغیر
variative	متغیر
this story is improbable	این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
dynamical variable	متغیر دینامیکی
dependent variable	متغیر وابسته
experimental variable	متغیر ازمایشی
economic variable	متغیر اقتصادی
endogenous variable	متغیر درون زا
endogenous variable	متغیر داخلی
exogenous variable	متغیر برون زا
explanatory variable	متغیر توضیحی
external variable	متغیر خارجی
independent variable	متغیر مستقل
mercurial	تند متغیر
global variable	متغیر سراسری
flukey	متغیر غیرثابت
fluctuating rate	نرخ متغیر
floating debt	بدهی متغیر
unalterable	غیر متغیر
flexible budget	بودجه متغیر
explanatory variable	متغیر مستقل
chatoyancy	درخشندگی متغیر
dummy variable	متغیر ساختگی
chatoyance	درخشندگی متغیر
causal variable	متغیر سببی
boolean variable	متغیر بولی
binary variable	متغیر دودوئی
binary variable	متغیر دودویی
address variable	متغیر نشانی
basic variable	متغیر اساسی
adjustable condenser	خازن متغیر
autonomous variable	متغیر مستقل
associative variable	متغیر انجمنی
alternating light	چراغ متغیر
variable resistance	مقاومت متغیر
adjustable resistance	مقاومت متغیر
variable condenser	خازن متغیر
continuous variable	متغیر پیوسته
uncertain	مردد متغیر
basic variable	متغیر اصلی
uncertainly	مردد متغیر
argument	متغیر مستقل
arguments	متغیر مستقل
dummy variable	متغیر تصنعی
distal variable	متغیر دوربرد
discrete variable	متغیر ناپیوسته
diorama	تصاویر متغیر
dependent variable	متغیر تابع
dependant variable	متغیر وابسته
cut up rough	متغیر شدن
adjustable coupling	جفتگیری متغیر
variable input	نهاده متغیر
suppressor variable	متغیر بازدارنده
string variable	متغیر رشته
stochastic variable	متغیر تصادفی
stochastic term	متغیر تصادفی
variable stars	ستارگان متغیر
slack variable	متغیر کمکی
slack variable	متغیر بی اثر
variable terrain	زمین متغیر
rheostat	مقاومت متغیر
residual variable	متغیر باقیمانده
reduced variable	متغیر کاهیده
variable budget	بودجه متغیر
variable name	نام متغیر
variable inductance	القاگری متغیر
variable input	داده متغیر
variable factors	عوامل متغیر
variable error	خطای متغیر
variable capacitor	خازن متغیر
trinary	دارای سه متغیر
trinal	دارای سه متغیر
variable cost	هزینه متغیر
variable load	بار متغیر
treatment variable	متغیر تدبیری
total variable cost	هزینه متغیر کل
prime cost	هزینه متغیر
induced variable	متغیر القائی
local variable	متغیر محلی
random variable	متغیر تصادفی
key variable	متغیر کلید
it is of variable length	درازای ان متغیر
integer variable	متغیر صحیح
diverse	متغیر متمایز
instrumental variable	متغیر وسیله
instrumental variable	متغیر ابزاری
logic variable	متغیر منطقی
marker variable	متغیر ممیز
polar variable	متغیر قطبی
out line font	قلم متغیر
out line font	فونت متغیر
variable time	زمان متغیر
vr	نسبتی متغیر
variably	بطور متغیر
vext	متغیر کردن
variable interval schedule	برنامه فاصلهای متغیر
vi schedule	برنامه فاصلهای متغیر
variable length record	رکورد با طول متغیر
variable word length	طول کلمه متغیر
variable length records	رکوردهای با طول متغیر
variable instruction length	دستورالعمل با طول متغیر
adjustable speed motor	موتور با دور متغیر
variable speed motor	مولد با دور متغیر
analogues	سیگنال ممتد متغیر
variable speed generator	مولد با دور متغیر
variable speed control	کنترل سرعت متغیر
vr schedule	برنامه نسبتی متغیر
dependent variable	متغیر وابسته [ریاضی]
variable ratio schedule	برنامه نسبتی متغیر
analogue	سیگنال ممتد متغیر
varicolored	دارای رنگهای متغیر
argument [of a function]	متغیر مستقل [ریاضی]
independent variable	متغیر مستقل [ریاضی]
variable length record	مدرک با طول متغیر
alternating light	چراغ چشمک زن متغیر
shifty	فریب امیز متغیر
intervening variable	متغیر فرضی رابط
decrement	کاهش میزان یک متغیر
slab of varying thickness	تاوه با ستبرای متغیر
decrement	کم کردن یک عدد از یک متغیر
subscript variable	متغیر زیرنویس دار
nonrandom variable	متغیر غیر تصادفی
cryptovariable	عوامل متغیر رمز
nonbasic variable	متغیر غیر اساسی
differential	دارای ضریب متغیر
differentials	دارای ضریب متغیر
variable of integration	متغیر انتگرال [ریاضی]
moderator variable	متغیر تعدیل کننده
magnetic variometer	اندوکتورمتر متغیر مغناطیسی
law of variable proportion	قانون نسبت متغیر
floating policy	بیمه نامه متغیر
decision variable	متغیر تصمیم گیری
cryptovariable	کلیدهای رمز متغیر
unrelated variable	متغیر غیر وابسته
variable cost curve	منحنی هزینه متغیر
chatoyancy	تلالو متغیر سو سوزنی
flexible exchange rate	نرخ متغیر ارز