Dictiornary-Farsi | متغیر مستقل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (10 milliseconds)

English	Persian
argument	متغیر مستقل
arguments	متغیر مستقل
autonomous variable	متغیر مستقل
explanatory variable	متغیر مستقل
independent variable	متغیر مستقل
argument [of a function]	متغیر مستقل [ریاضی]
independent variable	متغیر مستقل [ریاضی]


Search result with all words

argument [of a function]	متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
Other Matches

multi window editor	برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
declaring	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
sovereigns	مستقل
maverick	مستقل
mavericks	مستقل
independent	مستقل
autocratic	مستقل
separate	مستقل
solos	مستقل
solo	مستقل
stand alone	مستقل
landed a	مستقل
separated	مستقل
separates	مستقل
realty	مستقل
sovereign	مستقل
exogenous	مستقل
frees	مستقل
free-standing	مستقل
freelance	مستقل
autonomic	مستقل
absolute	مستقل
freed	مستقل
freeing	مستقل
free	مستقل
absolutes	مستقل
context free	مستقل از متن
detached	ستون مستقل
to stand by oneself	مستقل بودن
a stand-alone computer	یک رایانه مستقل
separate brigade	تیپ مستقل
machine independent	مستقل از ماشین
autonomous operation	عملیات مستقل
individual units	یکانهای مستقل
autonomous consumption	مصرف مستقل
device independence	مستقل از دستگاه
independent equations	معادلات مستقل
separate	یکان مستقل
separated	یکان مستقل
self goverment	حکومت مستقل
independent state	دولت مستقل
absolutes	مستقل استبدادی
independent consultant	مشاور مستقل
stand on one's own two feet <idiom>	مستقل بودن
stand alone computer	کامپیوتر مستقل
independency	کشور مستقل
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
autocracy	حکومت مستقل
garrison house	ساخلو مستقل
separate company	گروهان مستقل
single unit	یکان مستقل
separate battery	اتشبار مستقل
semi independent	نیمه مستقل
separates	یکان مستقل
separate battalion	گردان مستقل
entity	موسسه مستقل
entity	موجودیت مستقل
entities	موسسه مستقل
entities	موجودیت مستقل
dependent state	دولت غیر مستقل
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
monarchism	اصول سلطنت مستقل
separations	مستقل شدن یکانها
separation	مستقل شدن یکانها
dependencies	کشور غیر مستقل
dependency	کشور غیر مستقل
autonomous	دارای زندگی مستقل
computer independent language	زبان مستقل کامپیوتری
autonomous investment	سرمایه گذاری مستقل
number of componentes	تعداد سازندههای مستقل
temperature independent paranagnetism	پارامغناطیس گرما مستقل
on an arm's length basis	بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
stand-alone <adj.>	خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
territoriality	ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous investment	سرمایه مستقل از درامد ملی
pica	سیستم عامل مستقل از ماشین
territorialism	ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
post town	شهری که پستخانه مستقل دارد
multicollinearity	هم خطی بین متغیرهای مستقل
standalone	سیستمی که مستقل کار میکند
autonomous	دارای حکومت مستقل داخلی
icca	انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
monarchic	مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
autonomous	دارای حکومت مستقل خودمختار
sovereigns	دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont	واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly	یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
sovereign	دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion	قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
defacto recognition	به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
diarchy	سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
orthogonal	ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
independent	association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant	پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
arm's length	مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powering	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planing	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
microcontroller	ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
duplication check	بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
variable delivery pump	پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
unsteady	متغیر
unsteadily	متغیر
fitful	متغیر
vicissitudinous	متغیر
variative	متغیر
transitive	متغیر
variant	متغیر
indignant	متغیر
fluid	متغیر
fluids	متغیر
variate	متغیر
varier	متغیر
protean	متغیر
average variable cost	متغیر
conversional	متغیر
technical	متغیر
uneven	متغیر
floating	متغیر
variable	متغیر
variables	متغیر
reentrant	روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
cut up rough	متغیر شدن
endogenous variable	متغیر داخلی
dummy variable	متغیر ساختگی
continuous variable	متغیر پیوسته
variable name	نام متغیر
variable cost	هزینه متغیر
variable capacitor	خازن متغیر
variable budget	بودجه متغیر
variably	بطور متغیر
variable input	نهاده متغیر
variable error	خطای متغیر
variable factors	عوامل متغیر
variable inductance	القاگری متغیر
diorama	تصاویر متغیر
discrete variable	متغیر ناپیوسته
distal variable	متغیر دوربرد
dummy variable	متغیر تصنعی
variable input	داده متغیر
dependent variable	متغیر وابسته
dynamical variable	متغیر دینامیکی
economic variable	متغیر اقتصادی
dependent variable	متغیر تابع
variable load	بار متغیر
endogenous variable	متغیر درون زا
dependant variable	متغیر وابسته
marker variable	متغیر ممیز
integer variable	متغیر صحیح
instrumental variable	متغیر وسیله
instrumental variable	متغیر ابزاری
induced variable	متغیر القائی
reduced variable	متغیر کاهیده
residual variable	متغیر باقیمانده
rheostat	مقاومت متغیر
variable terrain	زمین متغیر
random variable	متغیر تصادفی
variable stars	ستارگان متغیر
logic variable	متغیر منطقی
local variable	متغیر محلی
out line font	فونت متغیر
key variable	متغیر کلید
polar variable	متغیر قطبی
it is of variable length	درازای ان متغیر
prime cost	هزینه متغیر
slack variable	متغیر بی اثر
slack variable	متغیر کمکی
string variable	متغیر رشته
suppressor variable	متغیر بازدارنده
explanatory variable	متغیر توضیحی
experimental variable	متغیر ازمایشی
total variable cost	هزینه متغیر کل
treatment variable	متغیر تدبیری
exogenous variable	متغیر برون زا
trinal	دارای سه متغیر
external variable	متغیر خارجی
flexible budget	بودجه متغیر
floating debt	بدهی متغیر
variable time	زمان متغیر
stochastic term	متغیر تصادفی
global variable	متغیر سراسری
out line font	قلم متغیر
stochastic variable	متغیر تصادفی
flukey	متغیر غیرثابت
fluctuating rate	نرخ متغیر
trinary	دارای سه متغیر
uncertainly	مردد متغیر
binary variable	متغیر دودویی
basic variable	متغیر اصلی