English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
Other Matches
warp patterning طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
away متفاوت
different متفاوت
odd and ends متفاوت
other than متفاوت
differebtial settlements نشستهای متفاوت
continuous tone نقطههای متفاوت
re-routing ارسال در یک متفاوت
re-routes ارسال در یک متفاوت
re-routed ارسال در یک متفاوت
re-route ارسال در یک متفاوت
re route ارسال در یک متفاوت
others متفاوت دیگری
other متفاوت دیگری
unlike signs علامتهای متفاوت
differentiated products کالاهای متفاوت
far cry <idiom> چیزی کاملا متفاوت
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
outsize اندازه متفاوت با عادی
another kettle of fish <idiom> کاملا متفاوت از دیگری
changing متفاوت ساختن چیزی
changes متفاوت ساختن چیزی
changed متفاوت ساختن چیزی
change متفاوت ساختن چیزی
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranges تغییر کردن یا متفاوت بودن
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
ranged تغییر کردن یا متفاوت بودن
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
differently بطریق دیگر بطور متفاوت
unique آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
combo box ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
crossfertilize پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
uniquely آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
weighted bit هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
to try something completely new <idiom> چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart. <idiom> ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
year in year out همیشه
incessantly همیشه
ay همیشه
at all times همیشه
alway همیشه
sempre همیشه
for evermore همیشه
frequenter همیشه رو
for ever and aday همیشه
everywhen همیشه
ayŠaye همیشه
ever- همیشه
ever همیشه
always همیشه
any time <adv.> همیشه
eer همیشه
evermore همیشه
anytime <adv.> همیشه
at all hours <adv.> همیشه
at any time <adv.> همیشه
carriers روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
for good برای همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
on tap <adj.> همیشه در دسترس
immortally تا جاودان همیشه
insenescible همیشه جوان
forever and a day <idiom> برای همیشه
infinite time برای همیشه
ad infinitum برای همیشه
aeon برای همیشه
foreverness برای همیشه
forever برای همیشه
immortality برای همیشه
evermore برای همیشه
eternality برای همیشه
eternity برای همیشه
perpetuity برای همیشه
sempiternity برای همیشه
love lies bleeding گل همیشه بهار
sinedie برای همیشه
residents که همیشه درکامپیوتراست
marigolds گل همیشه بهار
stills راکد همیشه
stillest راکد همیشه
ay برای همیشه
stiller راکد همیشه
still راکد همیشه
as usual مانند همیشه
as ever مانند همیشه
amaranth همیشه بهار
adinfinitum برای همیشه
forever برای همیشه
tipple همیشه نوشیدن
calendula گل همیشه بهار
dead load همیشه بار
tipples همیشه نوشیدن
permafrost همیشه یخبسته
marigold گل همیشه بهار
tippled همیشه نوشیدن
tippling همیشه نوشیدن
resident که همیشه درکامپیوتراست
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
gateway اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
gateways اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
for keeps <idiom> تا ابد ،برای همیشه
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
I always stick to my word. من همیشه سر حرفم می ایستم
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
for good <idiom> برای همیشه ،پایدار
chucker پرتابگر همیشه خطازن
japanese andromeda بوته همیشه سبزاسیایی
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
i always photograph badly عکس من همیشه بد در می اید
evergreen trees درختان همیشه سبز
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateways نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateway نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
temporarily برای زمان مشخص یا نه همیشه
to pledge one's troth قول همیشه وفادار را دادن
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
to get straight A's همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
panicky person آدم همیشه نگران و دلواپس
abjure برای همیشه ترک گفتن
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
non scrollable که همیشه نمایش داده میشود.
I always fulfil my promises . من همیشه به قولم عمل می کنم
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
He always gives in to his wife. همیشه تسلیم زنش است
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
she always had her way همیشه موافق میل اوعمل می شد
abjured برای همیشه ترک گفتن
abjures برای همیشه ترک گفتن
abjuring برای همیشه ترک گفتن
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
jitterbug آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly آدم همیشه نگران و دلواپس
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there. او همیشه آنجا زندگی کرده است.
She is always making trouble for her friends. همیشه برای دوستانش درد سر بوده
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
I am always ready to help my friends. همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
eager beaver <idiom> شخص همیشه داوطلب کار اضافه
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
solids خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
edge finish شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
multimodal transport حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
scissored wool پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cross fertilization لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com