Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (10 milliseconds)
English
Persian
contractive
متمایل به انقباض
Other Matches
inclinatory
متمایل
inclinable
متمایل
swept
متمایل
amenable
متمایل
partial
متمایل به
minded
متمایل
oriented
متمایل به
avid
متمایل
propense
متمایل
prone
متمایل
cephalad
متمایل بطرف سر
inclines
متمایل کردن
runny
متمایل بدویدن
inclines
متمایل شدن
incline
متمایل کردن
dermotropic
متمایل به پوست
fattish
متمایل به چاق
expansive
متمایل به توسعه
grayish
متمایل به خاکستری
yellowy
متمایل به زردی
incline
متمایل شدن
likes
متمایل به تساوی
liked
متمایل به تساوی
tendentious
متمایل متوجه
like
متمایل به تساوی
dancy
متمایل به رقص
greenish
متمایل به سبز
trepan
متمایل شدن
apt
متمایل اماده
longish
متمایل به درازی
downward
متمایل بپایین
swimmy
متمایل بگیجی
fain
متمایل بخشنودی
biassed
متمایل بیکسو
gravitates
متمایل شدن بطرف
gravitated
متمایل شدن بطرف
gravitating
متمایل شدن بطرف
pruplish
متمایل به رنگ ارغوانی
mind to do a thing
متمایل کردن به کاری
gravitate
متمایل شدن بطرف
pneumotropic
متمایل به نسج ریوی
forward slope
شیب متمایل به جلو
adaxial
متمایل بطرف محور
bossy
متمایل به ریاست مابی
bossiness
متمایل به ریاست مابی
deasil
متمایل بطرف راست
cephalad
متمایل بطرف راس
zenkatsu dachi
ایستادن متمایل به جلو
suicidal
وابسته یا متمایل به خودکشی
coral pink
رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
antrorse
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
tends
متمایل بودن به گرایش داشتن
tending
متمایل بودن به گرایش داشتن
tended
متمایل بودن به گرایش داشتن
tend
متمایل بودن به گرایش داشتن
lie over
متمایل بودن منتظر ماندن
sways
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
swayed
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
sway
متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
bias
بیک طرف متمایل کردن
biases
بیک طرف متمایل کردن
lopsided
متمایل بیک طرف بی قرینه
lie over
بتاخیر افتادن متمایل شدن
soiuth ward
بطرف جنوب متمایل بجنوب
south wards
بطرف جنوب متمایل بجنوب
neologian
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
banks
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
twitching
تک انقباض
contraction
انقباض
deflation
انقباض
shrinkage
انقباض
twitches
تک انقباض
twitched
تک انقباض
twitch
تک انقباض
crispation
انقباض
plucks
انقباض
ankle clonus
انقباض مچ پا
contracture
انقباض
plucking
انقباض
plucked
انقباض
pluck
انقباض
constriction
انقباض
constrictions
انقباض
traction
انقباض
shrinkage limit
حد انقباض
contractions
انقباض
tint
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
beryl
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
condensation
غلظت انقباض
myonicity
انقباض ماهیچه
monetary deflation
انقباض پولی
length contraction
انقباض طول
lanthanide contraction
انقباض لانتانیدی
isometeric contraction
انقباض هم اندازه
isometeric contraction
انقباض هم طول
incondensability
انقباض ناپذیری
incoercible
انقباض ناپذیر
incodensable
انقباض ناپذیر
jerk
انقباض ماهیچه
jerked
انقباض ماهیچه
jerking
انقباض ماهیچه
jerks
انقباض ماهیچه
eccentric contraction
انقباض بازشونده
after shrinkage
انقباض مجدد
retractility
قابلیت انقباض
vasoconstriction
انقباض عروق
treppe
انقباض فزاینده
retraction
انقباض استرداد
torsion
انقباض پیچی
retractions
انقباض استرداد
image cintraction
انقباض تصویر
systole
انقباض قلبی
systole
انقباض قلب
twitch
انقباض ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
slow twitch
کند انقباض
twitches
انقباض ناگهانی
shrink hole
سوراخ انقباض
saltatory spasm
انقباض پرشی
eccentric contraction
انقباض برونگرا
dynomic contraction
انقباض پویا
credit tightness
انقباض اعتباری
concentric contraction
انقباض درونگرا
contraction joint
درز انقباض
condensible
قابل انقباض
bank contraction
انقباض بانکی
antispasmodic
ضد انقباض و تشنج
contractlie force
قوه انقباض
contractible
انقباض پذیر
contractile
قابل انقباض
contractility
انقباض پذیری
contractivity
انقباض پذیری
contraction hypothesis
فرضیه انقباض
coefficient of contraction
ضریب انقباض
drying shrinkage
انقباض بتن
isotonic contraction
انقباض هم تنش
dynamic contraction
انقباض هم تنش
phasic contraction
انقباض هم تنش
shrinking
انقباض چوروک شدگی
deflation
انقباض پولی رکود
shrink
انقباض چوروک شدگی
hyperdeflation
انقباض پولی شدید
crick
انقباض عضله پیداکردن
condenser height adjustment
تنظیم انقباض ارتفاع
concentric contraction
انقباض جمع شونده
incondensability
عدم قابلیت انقباض
inotropic
موجب انقباض ماهیچه
tonus
خاصیت انقباض عضله
shrinks
انقباض چوروک شدگی
kymograph
انقباض عضلات و غیره
credit squeeze
سیاست انقباض اعتبار
vasoconstrictor center
مرکز انقباض عروق
tic
انقباض غیر عادی عضلات
contractible
قابل انقباض جمع شدنی
tics
انقباض غیر عادی عضلات
blepherospasm
انقباض غیر ارادی پلک
myoscope
الت دیدن انقباض ماهیچه
fibrillation
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
tetanize
بحالت انقباض دائم دراوردن
myotic
که مایه انقباض مردمک چشم گرد د
diastasis
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
stenosis
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
cramp
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
plasmolysis
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
cramps
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
cringe
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cringing
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
cringed
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
fullwrite professional
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
bronchial asthma
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
achalasia
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
blae
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
precipitation of moisture
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
shrinkage
انقباض بتن افت بتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com