Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
trepanation
مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
Other Matches
burring
بامته سوراخ کردن
burrs
بامته سوراخ کردن
burred
بامته سوراخ کردن
burr
بامته سوراخ کردن
trephine
ایجاد سوراخ بامته
drill extractor
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
excavated
حفاری کردن
excavating
حفاری کردن
excavate
حفاری کردن
excavates
حفاری کردن
unearths
حفاری کردن
unearthing
حفاری کردن
unearth
حفاری کردن
unearthed
حفاری کردن
bores
بامته تونل زدن
bore
بامته تونل زدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
shaft inset
[shaft station]
راهروی معدن
[ایستگاه معدن]
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
prospecting
معدن کاوی کردن
prospects
معدن کاوی کردن
quarry
استخراج کردن معدن
prospect
معدن کاوی کردن
quarries
استخراج کردن معدن
mines
معدن حفر کردن
mine
معدن کشی کردن
mined
معدن کشی کردن
mined
معدن حفر کردن
quarrying
استخراج کردن معدن
mine
معدن حفر کردن
prospected
معدن کاوی کردن
mines
معدن کشی کردن
riddle
سوراخ سوراخ کردن
riddles
سوراخ سوراخ کردن
quarries
اشکار کردن معدن سنگ
quarrying
اشکار کردن معدن سنگ
quarry
اشکار کردن معدن سنگ
mineralize
تبدیل بسنگ معدن کردن
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
lion heart
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
delved
سوراخ کردن
delve
سوراخ کردن
drills
سوراخ کردن
perforating
سوراخ کردن
to drill through
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
سوراخ کردن
delves
سوراخ کردن
delving
سوراخ کردن
bores
سوراخ کردن
to pick a hole in
سوراخ کردن
punches
سوراخ کردن
drilled
سوراخ کردن
to break open
سوراخ کردن
bore
سوراخ کردن
to burn a hole
سوراخ کردن
transfix
سوراخ کردن
perforate
سوراخ کردن
pierces
سوراخ کردن
punched
سوراخ کردن
drill
سوراخ کردن
punch
سوراخ کردن
broaches
سوراخ کردن
to set abroach
سوراخ کردن
incising
سوراخ کردن
broaching
سوراخ کردن
pools
سوراخ کردن
goring
سوراخ کردن
pierce
سوراخ کردن
stab
سوراخ کردن
gores
سوراخ کردن
boring
سوراخ کردن
stabs
سوراخ کردن
gored
سوراخ کردن
gore
سوراخ کردن
stabbed
سوراخ کردن
broached
سوراخ کردن
pooled
سوراخ کردن
scuttling
سوراخ کردن
steek
سوراخ کردن
scuttles
سوراخ کردن
scuttled
سوراخ کردن
perforates
سوراخ کردن
broach
سوراخ کردن
scuttle
سوراخ کردن
to punch a hole in
سوراخ کردن
wear a hole in
سوراخ کردن
pool
سوراخ کردن
foraminate
سوراخ کردن
precision bore
سوراخ کردن دقیق
prongs
باچنگ ک سوراخ کردن
spits
سوراخ کردن تف انداختن
peck
بانوک سوراخ کردن
pertusion
عمل سوراخ کردن
broach
سوراخ کردن قایق
punched
مهر کردن سوراخ
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
broached
سوراخ کردن قایق
to peck a hole in
با نوک سوراخ کردن
pecks
بانوک سوراخ کردن
broaches
سوراخ کردن قایق
gride
سوراخ کردن فرورفتن
to tear a hole in
سوراخ یا پاره کردن
pecking
بانوک سوراخ کردن
back drill
از پشت سوراخ کردن
prong
باچنگ ک سوراخ کردن
broaching
سوراخ کردن قایق
hollow forge
سوراخ کردن گرم
pecked
بانوک سوراخ کردن
punches
مهر کردن سوراخ
tusks
سوراخ کردن یا کندن
punctured
سوراخ کردن شکست
tusk
سوراخ کردن یا کندن
lancinate
بانیزه سوراخ کردن
punches
سوراخ ایجاد کردن
punched
سوراخ ایجاد کردن
puncture
سوراخ کردن شکست
lack vt
با گلوله سوراخ کردن
punctures
سوراخ کردن شکست
spit
سوراخ کردن تف انداختن
punch
سوراخ ایجاد کردن
punch
مهر کردن سوراخ
puncturing
سوراخ کردن شکست
transfixion
عمل سوراخ کردن
dig
حفاری
excavation
حفاری
drilling
حفاری
diggings
حفاری
digs
حفاری
drilling mud
گل حفاری
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
puncturing
سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
jabbing
خنجر زدن سوراخ کردن
drills
سوراخ کردن چاه کندن
jabs
خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
punctures
سوراخ کردن پنچر شدن
jab
خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed
خنجر زدن سوراخ کردن
notches
شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot
سوراخ کردن شکاف کوچک
slots
سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture
سوراخ کردن پنچر شدن
notch
شکاف چوبخط سوراخ کردن
drill
سوراخ کردن چاه کندن
drilled
سوراخ کردن چاه کندن
slotting
سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured
سوراخ کردن پنچر شدن
earth excavating
حفاری زمین
earth excavating
حفاری زمین
sapper
قسمت حفاری
digger
الت حفاری
drillship
کشتی حفاری
crowed shevel
بیل حفاری
outfit
تجهیزات حفاری
drilling pipe
سوزن حفاری
outfits
تجهیزات حفاری
sappers
قسمت حفاری
trench excavator
ماشین حفاری
inclined drilling
حفاری مایل
drilling bit
مته حفاری
mud flush rotary
حفاری اورانی
back hoe
بیل حفاری
scoops
ماشین حفاری
scooping
ماشین حفاری
scooped
ماشین حفاری
scoop
ماشین حفاری
back shovel
بیل حفاری
rotary drilling
حفاری دورانی
drilling capacity
فرفیت حفاری
boring pipe
لوله حفاری
rupture
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
borer
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupturing
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com