English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rhomboid متوازی الاضلاع شبیه لوزی
Other Matches
parallelograms متوازی الاضلاع
parallelogram متوازی الاضلاع
rhombuses متوازی الاضلاع
rhombus متوازی الاضلاع
parallelogram of velocities متوازی الاضلاع سرعتها
parallelogram of forces متوازی الاضلاع نیروها
parallelogram law of vectors قاعده متوازی الاضلاع بردارها
rhomb منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
Joshegan جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
parallelled متوازی
paralleling متوازی
parallels متوازی
parallelling متوازی
parallel متوازی
paralleled متوازی
equilateral متساوی الاضلاع
connected measures اقدامت متوازی
parallelepiped متوازی السطوح
collateral measures اقدامت متوازی
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
spherical polygon کثیر الاضلاع کروی
trisoctahedron کثیر الاضلاع 42 وجهی
equilateral figure شکل متساوی الاضلاع
parallelepiped حجم متوازی السطوح
equilateral [طاق های متساوی الاضلاع]
polygons چند گوشه کثیر الاضلاع
equilateral triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
equiangular triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
polygon چند گوشه کثیر الاضلاع
rhombus چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
equilateral quadrilateral چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
hexagram شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
lozenge لوزی
diamond لوزی
rhombuses لوزی
rhombus لوزی
amygdalate لوزی
rhomboid لوزی
rhomb لوزی
rhombic لوزی
lozenges لوزی
rhombus لوزی شکل
rhombuses لوزی شکل
lozenge شکل لوزی
diamond formation ارایش لوزی
rhombus لوزی [ریاضی]
foursquare لوزی چهارگوش
equilateral quadrilateral لوزی [ریاضی]
rhomboidal لوزی وار
diamond-fret ابزار لوزی
lozenges شکل لوزی
lozenges قرص لوزی شکل
rhombic antenna انتن لوزی شکل
lozenge قرص لوزی شکل
diamond antenna انتن لوزی شکل
almond shape نگاره لوزی شکل
mercator projection نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
cone mosaic [موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی]
boxes شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
box شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
compartment rug فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
parmakli لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Ertman gul [نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
lozenge design طرح لوزی شکل [که به حالت های مختلف در طرح ها از آن استفاده می شود.]
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
Soumak medallion ترنج سوفی [ترنج سوماکی] [این نوع ترنج لوزی شکل را به فرش های قفقازی نسبت می دهند.]
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
collateral پهلو به پهلو متوازی
rhomb design طرح قاب لوزی [این طرح گاه مانند قاب خشتی کل متن را می پوشاند و گاه به تعداد محدود در مرکز فرش حالت یک ترنج را به آن می بخشد.]
Jaff design طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
anthoid شبیه به گل
similes شبیه
make شبیه
womanlike شبیه زن
similar to that شبیه به ان
analogous شبیه
simile شبیه
wifelike شبیه زن
papilionaceous شبیه
similar شبیه
pygidial شبیه دم
more like;most like شبیه تر
quasi شبیه
similiar شبیه
simulant شبیه
luteous شبیه گل
makes شبیه
personator شبیه
feathery شبیه به پر
nearest شبیه
like <adj.> شبیه
nears شبیه
near شبیه
related <adj.> شبیه
similar <adj.> شبیه
nearing شبیه
neared شبیه
nearer شبیه
akin <adj.> شبیه
near- شبیه
imitation شبیه
imitations شبیه
medal شبیه
alike <adj.> شبیه
medals شبیه
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
soupy شبیه ابگوشت
berrylike شبیه توت
argillaceous شبیه خاک رس
butyraceous شبیه کره
snakelike شبیه مار
assonant شبیه در صدا
b هرشکلی شبیه به B
snuffy شبیه انفیه
carinal شبیه زورق
cervine شبیه گوزن
shrubby شبیه بوته
image شبیه سازی
images شبیه سازی
dermoidal شبیه پوست
dermoid شبیه پوست
crystalloid شبیه بلور
simulant of مانند شبیه
claustral شبیه حجره
citied شبیه شهر
chylaceous شبیه کیلوس
chochleate شبیه صدف
computer simulation شبیه سازی
chartaceous شبیه کاغذ
sloughy شبیه دله
semblable شباهت شبیه
spathulate شبیه مرهم کش
susurrous شبیه نجوا
susurrus شبیه نجوا
sylphlike شبیه جن هوایی
likes شبیه همچون
liked شبیه همچون
like شبیه همچون
airily شبیه هوا
alike شبیه یکسان
taffia مشروبی شبیه رم
tafia مشروبی شبیه رم
astral شبیه ستاره
bovine شبیه گاو
sulphurous شبیه گوگرد
sulfurous شبیه گوگرد
alkaloid شبیه قلیا
aliform شبیه بال
spatulate شبیه مرهم کش
nebulous شبیه سحاب
stellar شبیه ستاره
styloid شبیه نیزه
take after شبیه بودن
spheroid شبیه کره
splenoid شبیه به طحال
stomatic شبیه دهان
stubbly شبیه کاهبن
popish شبیه کاتولیک
adrenergic شبیه ادرنالین
sculpturesque شبیه مجسمه
lupine شبیه گرگ
lupin شبیه گرگ
plexiform شبیه شبکه
limacine شبیه نرم تن
limaciform شبیه نرم تن
lilied شبیه سوسن
liker to god than man شبیه تر بخداتاادم
libriform شبیه لیف
plexiform شبکهای شبیه رگ
plumy شبیه پر کرکی
lacertilian شبیه مارمولک
polypose شبیه بواسیرلحمی
keel shaped شبیه ته کشتی
polypous شبیه بواسیرلحمی
platy شبیه بشقاب
platinoid شبیه پلاتین
palmate شبیه پنجه
panduriform شبیه ویولون
phylloid شبیه برگ
palating شبیه کاخ
ovine شبیه گوسفند
osteal شبیه استخوان
ophitic شبیه مار
ophidian شبیه مار
oleaginous شبیه روغن
nomological شبیه قانون
more like;most like شبیه ترین
molluscoid شبیه نرم تن
piscine شبیه ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com