English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
Other Matches
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
i maintain قائل هستم به اینکه ...
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
he inherited a large fortune دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
provided he goes at once بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
i am pushed for money هستم
am هستم
I'm من هستم
i feel گرسنه هستم
iam d. to go ارزومندرفتن هستم
i am under obligation to him من ممنون او هستم
I'm your age. من هم سن شما هستم.
we owe him for his services خدمات او هستم
I'm hungry. من گرسنه هستم.
I am sure that ... من مطمئن هستم که ...
i have not a dry t. on me سر تا پا خیس هستم
I'm thirsty. من تشنه هستم.
Next to you I'm slim. در مقایسه با تو من لاغر هستم.
i feel sleepy خواب الود هستم
i am under obligation to him زیر بارمنت او هستم
i own that house من صاحب ان خانه هستم
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
i await you منتظر شما هستم
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
iam in bad خیلی در تنگی هستم
own a house دارای خانهای هستم
I am at your disposal. من دراختیار تان هستم
i a with you on that matter من در ان موضوع با شماموافق هستم
i am at your service در خدمت شما هستم
i am bend on going مصمم هستم بروم
I am certain of it. من درباره اش مطمئن هستم.
feet dry روی هدف هستم
so far تا اینجا
hither اینجا
in this country <adv.> در اینجا
hither به اینجا
where اینجا
in these parts <adv.> در اینجا
here اینجا
thus far تا اینجا
hitherto تا اینجا
here در اینجا
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
i am about that من در این خصوص دلواپس هستم
i owe him & پنج لیره به او بدهکار هستم
iam a for his life برای جانش دل واپس هستم
That is my line ( field ) . خودم این کاره هستم
I am a strange in this town. دراین شهر غریب هستم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
I am on intimate terms with one of the ministers . با یکی از وزراء نزدیک هستم
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
passim اینجا وانجا
We are short of space here . اینجا جا کم داریم
i am a stranger here من اینجا غریبم
up and down اینجا وانجا
here and there اینجا انجا
I am your humble servant . I defer to you . من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I have done my homework. I know how to cope . من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am very orderly and systematic in my work . درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
i am not made of salt مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I agree with you completely. من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full. من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I'll be happy to help [assist] you. من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm looking forward to seeing you again. منتظر دیدار دوباره شما هستم.
Let us get out of here! برویم از اینجا بیرون!
here lies در اینجا دفن است
make oneself scarce <idiom> دور شو ،از اینجا برو
Make some room here. یک قدری اینجا جا باز کن
Come here tomorrow . فردا بیا اینجا
I wI'll get off here. اینجا پیاده می شوم
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
At this point of the conversation. صحبت که به اینجا رسید
i do not belong here من اهل اینجا نیستم
hereon در این مورد در اینجا
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
isn't he there ایا او اینجا نیست
no one is here هیچکس اینجا نیست
Out with them! بروند بیرون [از اینجا] !
i had hom there اینجا گیرش اوردم
steadiest فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
steady فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend. من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
steadied فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality. برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
iam so tired that i cannot eat چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
He promised me to be here at noon . به من قول داد ظهر اینجا با شد
some one must stay here یک کسی باید اینجا بماند
It is extremely hot in here . اینجا بی اندازه گرم است
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
take away your things اسباب خود را از اینجا ببرید
what is your business here کار شما اینجا چیست
He usually drops by to see me . غالبا" می آید اینجا بدیدن من
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
None of that here. Nothing doing here. اینجا از این خبرها نیست
I dropped in to say hello. آمدم اینجا یک سلامی بکنم
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. ماندن او در اینجا بی فایده است
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
He came over here in a mad rush. او [مرد] با کله اینجا آمد.
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
It is pointless for her to come here . موضوع ندارد اینجا بیاید
I'm dying to know what happened. خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself. من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How dare he come here . غلط می کند قدم اینجا بگذارد
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
hic jacet در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
His coming here was quite accidental. آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
This is a good residential are ( neighbourhood ) . اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
Do you think it advisable to wait here آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning. من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
excrescent زیادی
nimiety زیادی
frequentness زیادی
extremeness زیادی
undue زیادی
profoundly زیادی
unduly زیادی
excessiveness زیادی
muchness زیادی
heaviness زیادی
greatly به زیادی
enormousness زیادی
greatness زیادی
hugeness زیادی
surpluses زیادی
surplus زیادی
abundance زیادی
immensity زیادی
extra زیادی
infiniteness زیادی
inordinacy زیادی
overly زیادی
intenseness زیادی
to a large extent تا حد زیادی
numerousness زیادی
supervacaneous زیادی
redundance زیادی
profoundness زیادی
excrescential زیادی
superfluity زیادی
superfluous زیادی
extras زیادی
intensity زیادی
wealth زیادی
immenseness زیادی
profuseness زیادی
extra- زیادی
excesses زیادی
immoderacy زیادی
excess زیادی
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
commit no nuisance ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
increscent زیادی توسعه
gaudery پیرایههای زیادی
fuzz ball گوشت زیادی
over production محصول زیادی
clogs زیادی پرکردن
clogged زیادی پرکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com