Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
Search result with all words
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
Other Matches
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
medium scale intergration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
msi
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
integration
مجتمع سازی
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
large-scale
در مقیاس بزرگ
large-scale
مقیاس بزرگ
large scale
در مقیاس بزرگ
large scale
مقیاس بزرگ
large scale map
نقشه مقیاس بزرگ
cadastral map
نقشه مقیاس بزرگ
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
grand division
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
scaling
مقیاس سازی
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
wafer scale integration
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
ssi
Integartion Scale Small مجمتع سازی در مقیاس کوچک
magnifcation
بزرگ سازی
magnification
بزرگ سازی درشت نمایی
magnifications
بزرگ سازی درشت نمایی
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
integrate circuit transistor
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
colonies
مجتمع
complex
مجتمع
complexes
مجتمع
colony
مجتمع
tail clusters
ابگیرهای مجتمع
regroups
مجتمع شدن
i.c.
مدار مجتمع
assembles
مجتمع کردن
assembled
مجتمع کردن
assemble
مجتمع کردن
regroup
مجتمع شدن
integrate system
سیستم مجتمع
hardware
مدارهای مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
cell assembly
مجتمع یاختهای
integrate
مجتمع کردن
integrated program
برنامه مجتمع
integrate circuit
مدار مجتمع
integrate electronics
الکترونیک مجتمع
regrouped
مجتمع شدن
regrouping
مجتمع شدن
integrating
مجتمع کردن
biocinosis
مجتمع زیستی
integrate resistor
مقاومت مجتمع
port complex
مجتمع بندری
integrates
مجتمع کردن
idp
پردازش داده مجتمع
integrated software
نرم افزار مجتمع
join up
مجتمع کردن هواپیماها
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
medium scale integration
مدار مجتمع با دو قطعه
monolithic integrated circuit
مدار مجتمع یکپارچه
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
integrate transmission system
سیستم انتقال مجتمع
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
microcircuit
مدار مجتمع پیچیده
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
integrate magnetic circuit
مدار مغناطیسی مجتمع
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
microcontroller
مدار مجتمع که حاوی CPU
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
paralleling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speech
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
speeches
مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallelling
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
crom
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
generations
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
metres
مقیاس
t scale
مقیاس T
f scale
مقیاس اف
z scale
مقیاس " زی "
k scale
مقیاس ک
criterion
مقیاس
metre
مقیاس
nominal scale
مقیاس
meters
مقیاس
scale
مقیاس
meter
مقیاس
scaling
مقیاس
full size
بخ مقیاس یک به یک
indicator
مقیاس
measure
مقیاس
full-size
بخ مقیاس یک به یک
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
ices
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
comprehensive job
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
substrate
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
long measure
مقیاس طول
small scale
مقیاس کوچک
map scale
مقیاس نقشهای
map scale
مقیاس نقشه
evaporimter
مقیاس تبخیر
transverse scale
مقیاس عرضی
graphic scale
مقیاس مصور
medium scale
در مقیاس متوسط
ratio schedule
مقیاس نسبتی
time scales
مقیاس زمانی
ration scale
مقیاس نسبتی
ipsative scale
مقیاس نسبی
ell
مقیاس طول
graphic
مقیاس مصور
dial graduation
مقیاس درجهای
graphic scale
مقیاس خطی
small-scale
مقیاس کوچک
derived scale
مقیاس اشتقاقی
measure
درجه مقیاس
range indicator
مقیاس مسافت
graphic
نمودار مقیاس
elevation scale
مقیاس درجه
standards
نورم مقیاس
logarithmic scale
مقیاس لگاریتمی
loading scale
مقیاس بارگیری
linear scale
مقیاس خطی
point scale
مقیاس امتیازی
likert scale
مقیاس لی کرت
lie scale
مقیاس دروغگویی
standard
نورم مقیاس
linear measure
مقیاس طولی
time scale
مقیاس زمانی
interval scale
مقیاس فاصلهای
norms
مقیاس یامعیار
numerical scale
مقیاس عددی
yardstick
مقیاس پیمانه
tonal scale
مقیاس صوتی
fahrenheit scale
مقیاس فارنهایت
nominal scale
مقیاس اسمی
yardsticks
مقیاس پیمانه
ordinal scale
مقیاس ترتیبی
norm
مقیاس یامعیار
stanine scale
مقیاس نه بخشی
guttman scale
مقیاس گاتمن
spectral scale
مقیاس طیفی
handwriting scale
مقیاس دستخط
percentile scale
مقیاس صدکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com