Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
trade magazine
مجله تخصصی تجارت
Other Matches
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
aeronautical designation
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
reviewing
مجله
reviews
مجله
magazines
مجله
magazine
مجله
reviewed
مجله
gazette
مجله
reviewal
مجله
review
مجله
magazinist
مجله نویس
gazetteer
مجله نویس
electronic magazine
مجله الکترونیکی
magazin
مجله نویس
periodical
مجله نشریه
gazette
مجله رسمی روزنامه
trade journal
روزنامه یا مجله بازرگانی
mastheads
بخش شناسنامه مجله
masthead
بخش شناسنامه مجله
This is a monthly magazine ( periodical ) .
این مجله ماهانه است
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
magazin
نویسنده مقاله برای مجله
back issue
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
subscription
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
technological
تخصصی
technologically
تخصصی
professionals
تخصصی
professional
تخصصی
expertism
تخصصی
qualify
تخصصی
data code
کد تخصصی
qualifies
تخصصی
technical
تخصصی
specilized
تخصصی
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
skilled
متخصص تخصصی
specialization
تخصصی کردن
technical language
زبان تخصصی
career courses
دورههای تخصصی
special staff
ستاد تخصصی
professional education
اموزش تخصصی
professional jobs
شغلهای تخصصی
house organ
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
advertorial
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
paraprofessional staff
کارکنان غیر تخصصی
inexpertness
ناشی گری بی تخصصی
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
entry level jobs
شغلهای غیر تخصصی
specialty clinic
درمانگاه تخصصی بهداری
BIX
سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
students
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
convert
بازی در پست غیر تخصصی
converted
بازی در پست غیر تخصصی
consulting
شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
converting
بازی در پست غیر تخصصی
converts
بازی در پست غیر تخصصی
no branch
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
ri/sme
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
sig
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
professional service
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
trafficked
تجارت
trafficking
تجارت
businesses
تجارت
furriery
تجارت خز
mystery
تجارت
business
تجارت
traffics
تجارت
commerce
تجارت
mysteries
تجارت
traffic
تجارت
traded
تجارت
graphics, business
تجارت
trade
تجارت
trade deficit
کسری تجارت
law merchant
قانون تجارت
joint adventure
تجارت مشترک
law merchant
حقوق تجارت
free in trade
تجارت ازاد
law of the staple
حقوق تجارت
trafficked
تجارت غیرقانونی
commercial law
قانون تجارت
traffic
تجارت غیرقانونی
trade barrier
مانع تجارت
unfavorable trade
تجارت نامطلوب
laissez-faire
ازادی تجارت
traditional trade
تجارت سنتی
restraint of trade
محدودیت تجارت
regional trade
تجارت منطقهای
maritime trade
تجارت دریایی
mercantile law
قانون تجارت
merchandies
تجارت کردن
traffics
تجارت غیرقانونی
open trade
تجارت ازاد
trafficking
تجارت غیرقانونی
unfavorable trade
تجارت نامساعد
enterprises
تعهد تجارت
business law
حقوق تجارت
cabotage
تجارت ساحلی
carring trade
تجارت داخله
chamber of commerce
اطاق تجارت
chamber of trade
اتاق تجارت
merchandise
تجارت کردن
commercial code
قانون تجارت
commercial law
حقوق تجارت
counter trade
تجارت متقابل
bilateral trade
تجارت دوجانبه
commercialism
تجارت گرائی
enterprise
تعهد تجارت
refinancing
از نو تجارت کردن
refinances
از نو تجارت کردن
free trade
تجارت ازاد
commercial
مربوط به تجارت
refinanced
از نو تجارت کردن
refinance
از نو تجارت کردن
businesses
موضوع تجارت
free trader
تجارت ازاد
freedom of enterprise
ازادی تجارت
freedom of trade
ازادی تجارت
flax trade
تجارت کتان
home trade
تجارت داخلی
internal commerce
تجارت داخلی
internal trade
تجارت داخلی
foreign trade
تجارت خارجی
floating trade
تجارت دریایی
chamber of commerce
اتاق تجارت
business
موضوع تجارت
fair trade
تجارت مشروع
fair trade
تجارت منصفانه
fair trade
تجارت عادلانه
It is both pilgrimage and commerce.
<proverb>
هم زیارت است هم تجارت .
traded
تجارت داد و ستد
traded
تجارت داد وستد
visibles
اقلام مرئی تجارت
commerce
معاشرت تجارت کردن
adventure
تجارت مخاطره آمیز
trade
تجارت داد و ستد
free enterprise
تجارت ومعامله ازاد
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
free trade area
حوزه تجارت ازاد
free trade area
منطقه تجارت ازاد
free enterprise system
نظام تجارت ازاد
downtown
مرکز تجارت شهر
trade
تجارت داد وستد
balance of foreign trade
تراز تجارت خارجی
automobile trade
صنعت یا تجارت اتومبیل
mentoring
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
adventures
تجارت مخاطره امیز
international trade
تجارت بین المللی
invisible items of trade
اقلام نامرئی تجارت
shipping trade
تجارت حمل و نقل
transport business
تجارت حمل و نقل
international trade
تجارت بین الملل
traffic
تجارت هدایت شده
carrying trade
تجارت حمل و نقل
carrying business
تجارت حمل و نقل
carrying-trade
تجارت حمل و نقل
transport industry
تجارت حمل و نقل
trafficked
تجارت هدایت شده
trafficking
تجارت هدایت شده
transport trade
تجارت حمل و نقل
multilateral trade
تجارت چند جانبه
traffics
تجارت هدایت شده
invisible trade
تجارت غیرقابل رویت
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
microeconomics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
micro-economics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
mentoring
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
barter away
تجارت یا معامله پایاپای کردن
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
interstate commerce commission
کمیسیون تجارت بین ایالات
multilateral trade
تجارت باچند کشور در ان واحد
restrictive trade practices
روشهای محدود کردن تجارت
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
commercial center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
take a bath
<idiom>
ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
retail shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com