English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
product مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
Other Matches
concatenate بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
WWW مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
alphabet حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabets حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
digital research inc یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
circuits و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
assembly تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
main بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
Web server کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
stationery صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
blocks مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked مجموعهای از موضوعات در یک گروه
R & D سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
integrated ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
adobe شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
communication مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
functioned مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
adding قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
fleets گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
socialist international بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
coroutine دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
eisa گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
input output table و محصولات
design طراحی محصولات
designs طراحی محصولات
primary products محصولات پایه
joint products محصولات مشترک
domestic products محصولات داخلی
break bulk تفکیک محصولات
waste product محصولات زائد
raw products محصولات اولیه
raw products محصولات ناتمام
production adviser مشاوره محصولات
home product محصولات ملی
agricultural products محصولات کشاورزی
primary products محصولات اولیه
home product محصولات داخلی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
product planning برنامه ریزی محصولات
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
cash crops محصولات نقدی مانند
average costs معدل هزینه کل محصولات
by product recovery بازده محصولات فرعی
break bulk agent عامل تفکیک محصولات
by product cock oven plant محصولات فرعی کک سازی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
by product coking practice محصولات فرعی کوره کک سازی
by product oven محصولات فرعی کوره کک سازی
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
businesses نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
production تولید حجم بزرگ محصولات
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
productions تولید حجم بزرگ محصولات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
agricultural price policy سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
unilateralism اعتقادبهاینکهیککشورخودبایدازسلاحهایهستهایعاریشودنهاینکهمنتظرشودسایرکشورهااینکارراانجام دهند
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
action کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
interlace که هر یک خط وط مختلفی را نشان می دهند
actions کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
Xerox PARC مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
circuitry مجموعهای از مدارها
florilegium مجموعهای از گلها
corpus مجموعهای از نوشتجات
corpuses مجموعهای از نوشتجات
host نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosting نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
chip قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
hosted نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
the oil tins leak حلبهای نفتی نفت پس می دهند
hosts نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
rule موقعیتهایی که یک تابع را شرح می دهند
chips قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
belly series مجموعهای از روشهای حمله
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
microsequence مجموعهای از ریز دستورات
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
minimax می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها
maximin ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
aggregates مجموعهای از اشیا داده
log ضبط مجموعهای از عملیات
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
statements به مجموعهای از مابارات دستوری
aggregate مجموعهای از اشیا داده
logs ضبط مجموعهای از عملیات
bank مجموعهای از وسایل مشابه
banks مجموعهای از وسایل مشابه
matrixes الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
format داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
psalmodic مانندمزامیری که برای خواندن ترتیب دهند
formats داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
button کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
this ticket admits one با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
buttoned کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
buttoning کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
batch costing تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
guide bars خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
direction دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
pantograph دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
slapdash کاری که سرسری یا از روی بی پروایی انجام دهند
plot بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
standardises مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com