Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
demolition block
مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
Other Matches
Find demolition charges to
قوطی مواد منفجره همه منظوره
all purpose canister
قوطی مواد منفجره همه منظوره
explosive
ماده منفجره منفجره
can
قوطی قوطی کنسرو
canning
قوطی قوطی کنسرو
cans
قوطی قوطی کنسرو
scrapbook
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
box magazine
قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
explosive scale
مدار منفجره
explosive ordnance
مواد منفجره
explosive ordnance
مهمات منفجره
trinitrotoluen
ماده منفجره تی ان تی
explosive d.
ماده منفجره دی
charge
خرج منفجره
high explosive
ماده منفجره
charges
خرج منفجره
demolition block
خرج منفجره
explosive charge
خرج منفجره
demolition
ماده منفجره
demolitions
ماده منفجره
primer
ماده منفجره مقدم
binary explosive
ماده منفجره مرکب
fusion
ترکیب مواد منفجره
fusions
ترکیب مواد منفجره
charge
دستگاه با ماده منفجره
primers
ماده منفجره مقدم
explosive charge
دستگاه با ماده منفجره
bursting charge
دستگاه با ماده منفجره
high explosive
مواد منفجره قوی
high explosive
ماده منفجره شدید
low explosive
ماده منفجره کندسوختار خفیف
fused
فتیله مواد منفجره فیوز
capsules
لوله حاوی مواد منفجره
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
melinite
ماده منفجره ملی نیت
trinitrotoluol
ماده منفجره تری نیتروتولوئول
capsule
لوله حاوی مواد منفجره
fuse
فتیله مواد منفجره فیوز
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
destruction area
منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
tetrytol
ماده منفجره تتریتول مخلوطی از تتریل و تی ان تی
packets
قوطی
can
قوطی
tins
قوطی
tin
قوطی
canisters
قوطی
canister
قوطی
cans
قوطی
box
قوطی
boxes
قوطی
six-pack
شش قوطی
packet
قوطی
canning
قوطی
six-packs
شش قوطی
warhead
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
three nitro toloen
ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
warheads
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
canisters
قوطی خرج
tinned
توی قوطی
canister
قوطی خرج
tinned
قوطی کرده
box camera
دوربین قوطی
canning
قوطی حلبی
can
قوطی حلبی
can-openers
در قوطی باز کن
can-opener
در قوطی باز کن
can opener
در قوطی باز کن
matchboxes
قوطی کبریت
box cameras
دوربین قوطی
cigarette case
قوطی سیگارت
jewel case
قوطی جواهر
gasoline can
قوطی بنزین
match box
قوطی کبریت
snuff box
قوطی انفیه
box of matches
قوطی کبریت
snuffbox
قوطی انفیه
spice box
قوطی ادویه
cigar case
قوطی سیگار
tincan
قوطی حلبی
cans
قوطی حلبی
accumulator box
قوطی اکولاموتور
springer
قوطی قر شده
charged demolition
مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
pill box
قوطی گردونه کوچک
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
pouncet box
قوطی عطر پاش
pouncet box
قوطی محتوی گردخوشبو
box trail
سهم قوطی شکل
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
fly book
قوطی مگس ساختگی
canister
[قوطی کوچک دردار]
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
lyddite
ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
can opener
[American]
قوطی بازکن
[آشپزی]
[ابزارآلات]
tin opener
[British]
قوطی بازکن
[آشپزی]
[ابزارآلات]
packages
قوطی بسته بندی کردن
packaged
قوطی بسته بندی کردن
package
قوطی بسته بندی کردن
cellulose nitrate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
springer
قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
capped
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
cap
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
torpex
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
fireworker
متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
batch
مجموعه
batch
یک مجموعه
assortment
مجموعه
assortments
مجموعه
aggregates
مجموعه
aggregate
مجموعه
series
مجموعه
batches
یک مجموعه
batches
مجموعه
bundling
مجموعه
bundle
مجموعه
bundles
مجموعه
yardage
مجموعه
setting up
مجموعه
caboodle
مجموعه
repertory
مجموعه
combination
مجموعه
repertoire
مجموعه
assemblies
مجموعه
sets
مجموعه
set
مجموعه
sets
دوره مجموعه
data set
مجموعه داده ها
library routine
روال مجموعه ها
igniter train
مجموعه چاشنی
instruction set
مجموعه دستورالعمل
collections
اجتماع مجموعه
omnium gatherum
مجموعه اشیا
universal set
مجموعه جهانی
null set
مجموعه تهی
null set
مجموعه پوچ
libraries
مجموعه فایل ها
nomanclature
مجموعه اصطلاحات
library
مجموعه فایل ها
MAPI
مجموعه استانداردها
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
complex
گروهه مجموعه
collection
اجتماع مجموعه
complexes
گروهه مجموعه
omnium gatherum
مجموعه اشخاص
nomenclature
مجموعه لغات
codex
مجموعه قوانین
code set
مجموعه رمز
end product
مجموعه قطعات
bibliotheca
مجموعه کتب
cluster of galaxies
مجموعه کهکشانی
bijouterie
مجموعه جواهرات
character set
مجموعه علائم
canonical ensemble
مجموعه بندادی
master plan
نقشه مجموعه
gymnasiums
مجموعه ورزشی
gymnasium
مجموعه ورزشی
set
دوره مجموعه
triad
مجموعه سه تایی
setting up
دوره مجموعه
wiring
مجموعه سیم ها
triads
مجموعه سه تایی
master plans
نقشه مجموعه
empty set
مجموعه تهی
cable block
مجموعه کابل
use case
مجموعه ای از رویدادها
code
مجموعه قوانین
void set
مجموعه تهی
working set
مجموعه دایر
working set
مجموعه کاری
posts
مجموعه پستی
post
مجموعه پستی
post-
مجموعه پستی
posted
مجموعه پستی
set theory
تئوری مجموعه ها
cuspidation
مجموعه تیزه ها
set theory
نظریه مجموعه ها
set
مجموعه
[ریاضی]
dynamics
مجموعه نیروها
universal set
مجموعه فراگیر
orthogonal set
مجموعه متعامد
regular set
مجموعه منظم
proper subset
زیر مجموعه
style sheet
مجموعه تعاریف
subset
زیر مجموعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com