English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English Persian
number مجموعه مقادیر مجاز
numbers مجموعه مقادیر مجاز
range مجموعه مقادیر مجاز
ranged مجموعه مقادیر مجاز
ranges مجموعه مقادیر مجاز
Search result with all words
span مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
Other Matches
initialize تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
scrapbooks مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
critical values مقادیر شاخص
discrete values مقادیر مجزا
bill of quantites فهرست مقادیر
multilevel با مقادیر ممکن
characteristic values مقادیر مشخصه
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
extreme values مقادیر انتهایی
extreme values مقادیر کرانی
posology علم مقادیر
bill of quantities فهرست مقادیر
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
parameter مقادیر ثابت درمعادلات
posology گفتار در مقادیر داروها
parameters مقادیر ثابت درمعادلات
meanest مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
meaner مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
mean مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
zero پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
metric system سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
zeroes پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zeros پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
references مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
columnar گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basics کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
bar chart گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
histogram گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
specific code کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
gynoecium مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
chart گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charts گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
licensed مجاز
lawful مجاز
authorised مجاز
permitted مجاز
metonymy مجاز
authorrized مجاز
admissible مجاز
legal مجاز
licensable مجاز
tropologic مجاز
certified مجاز
allowed مجاز
permissive مجاز
permissible مجاز
admissibll مجاز
commissioned مجاز
at liberty مجاز
authorized مجاز
rated مجاز
toluene حد مجاز
allowable مجاز
admittable مجاز
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
permitting مجاز کردن
lawfully به طور مجاز
revocable contract عقد مجاز
tolerances تفاوت مجاز
prescribed load بار مجاز
permissible deviation تفاوت مجاز
tolerance خطای مجاز
tolerances خطای مجاز
maximum prr ermissible مجاز حداکثر
permit مجاز کردن
permits مجاز کردن
tolerance تفاوت مجاز
metonym مجاز مرسل
accredited مجاز معتبر
trope مجاز استعاره
troplogy مجاز گوئی
not allowed غیر مجاز
tolerance limit خطای مجاز
permissible velocity سرعت مجاز
permissible load بار مجاز
safe load بار مجاز
permissibly بطور مجاز
allowances میزان مجاز
unauthorized غیر مجاز
permissible velocity تندی مجاز
permissible dosage دوز مجاز
delegation of authority مجاز شمردن
allowed vibrations ارتعاشهای مجاز
allowable stress تنش مجاز
allowable load بار مجاز
allowable level تراز مجاز
allowable cargo load حداکثربار مجاز
allowable cargo load بار مجاز
admitance روا مجاز
height clearance ارتفاع مجاز
speed limits سرعت مجاز
speed limit سرعت مجاز
on the house <idiom> مجاز درکاری
idiographic وابسته به مجاز
allowance میزان مجاز
complement حد مجاز مکمل
authorise مجاز نمودن
authorised clerk واسطه مجاز
circuit allocated use مدارچانلهای مجاز
setting شدت مجاز
settings شدت مجاز
bona fide holder دارنده مجاز
ban item غیر مجاز
bag limit حد مجاز صید
authorized strength استعداد مجاز
authorized program برنامه مجاز
authorized manpower استعدادپرسنلی مجاز
authorized bank بانک مجاز
free مجاز منفصل
freed مجاز منفصل
freeing مجاز منفصل
frees مجاز منفصل
authorized allowance سهمیه مجاز
complemented حد مجاز مکمل
complementing حد مجاز مکمل
dose مقدار مجاز
legitimize مجاز کردن
working stress تنش مجاز
legitimization مجاز کردن
licit روا مجاز
legitimising مجاز کردن
legitimises مجاز کردن
legitimised مجاز کردن
fair game شکار مجاز
justifiability مجاز بودنی
working load بار مجاز
contraband غیر مجاز
doses مقدار مجاز
dosing مقدار مجاز
dosed مقدار مجاز
legitimized مجاز کردن
figuratively بطور مجاز
complements حد مجاز مکمل
legitimizes مجاز کردن
impermissible غیر مجاز
legitimizing مجاز کردن
licensing hours زمان مجاز
safe loads tables جداول بارهای مجاز
authorized manpower نیروی انسانی مجاز
eligible traffic عبور و مرور مجاز
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
authorized parts list لیست قطعات مجاز
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
manpower cieling حداکثرنیروی انسانی مجاز
illigal character دخشه غیر مجاز
circuit allocated use سهمیه مدارهای مجاز
forbidden band نوار غیر مجاز
maximum allowable concentration حداکثر غلظت مجاز
illigal character کاراکتر غیر مجاز
prescribed load بار مهمات مجاز
maximum permissible voltage ولتاژ مجاز حداکثر
maximum permissible load بار مجاز حداکثر
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
ratings نحوه عملکرد مجاز
allowed energy levels ترازهای انرژی مجاز
rating نحوه عملکرد مجاز
allowable cabin load بار مجاز هواپیما
tensile stress تنش کششی مجاز
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
tare وزن مجاز یک فرف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com