Dictiornary-Farsi | مجموع چرخهای دنده دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
gear	مجموع چرخهای دنده دار
geared	مجموع چرخهای دنده دار
gears	مجموع چرخهای دنده دار


Other Matches

cyclic redundancy check	بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
residual sum of squares	مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
regression sum of squares	مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression	مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
cyclic	چرخهای
cyclic code	رمز چرخهای
cyclonic rain	باران چرخهای
cyclic process	فرایند چرخهای
cyclic check	مقابله چرخهای
clock work	چرخهای ساعت
cyclic permutation	جایگشت چرخهای
front wheel suspension	تعلیق چرخهای جلو
cyclic shift	تغییر مکان چرخهای
front wheel drive	محرک چرخهای جلو
nosing	باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
clockwork	چرخهای ساعت منظم وخودکار
front wheel suspension	اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
Where are the luggage trolleys?	چرخهای دستی حمل بار کجاست؟
rougher	دنده دنده کننده
pants	پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
staging light	چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
divided landing gear	ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
tandem roller	نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
cassette	کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
dumptor	کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
cassettes	کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
anti spin	سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
sum total	مجموع
amount	مجموع
over all	مجموع
ensemble	مجموع
summation	مجموع
sums	مجموع
sum	مجموع
lump	مجموع
lumped	مجموع
ensembles	مجموع
totaling	مجموع
totalled	مجموع
total	مجموع
totaled	مجموع
lumps	مجموع
totals	مجموع
totalling	مجموع
logic sum	مجموع منطقی
iamb	وتد مجموع
modulo two sum	مجموع به پیمانه دو
tercet	مجموع سه چیز
pentachord	مجموع پنج نت
totyality	جمع مجموع
iambus	وتد مجموع
summation	مجموع یابی
summated ratings	مجموع درجه ها
triads	مجموع سه چیز
triad	مجموع سه چیز
sideways sum	مجموع جانبی
rootage	مجموع ریشه ها
check sum	مجموع مقابلهای
checksum	مجموع مقابلهای
sum of products	مجموع حاصلضرب
sum of squares	مجموع مربعات
sum of squares	مجموع مجذورات
anecdotage	مجموع حکایات
totality	تمامیت مجموع
altogether	همگی مجموع
imbic	دارای وتد مجموع
total search result	مجموع نتیجه جستجو
series	مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
tote	جمع کردن مجموع
toted	جمع کردن مجموع
vocabulary	مجموع لغات یک زبان
vocabularies	مجموع لغات یک زبان
cordage	مجموع طنابهای کشتی
iambic	وابسته به وتد مجموع
mass diagram	منحنی مجموع بدهها
sewerage	مجموع مجرای فاضلاب
alpine combined	مجموع مسابقههای الپاین
baronage	مجموع بارونها و نجبا
totes	جمع کردن مجموع
bureaucracy	مجموع گماشتگان دولتی
aggregate	مجموع جمع کردن
toting	جمع کردن مجموع
sum of squares of residual	مجموع مربعات باقیمانده
bureaucracies	مجموع گماشتگان دولتی
fore and aftring	مجموع بادبانهای کشتی
aggregates	مجموع جمع کردن
rigging	مجموع طناب و بادبانهای کشتی
total deformation	مجموع تمام تغییر شکلها
matmen	مجموع کشتی گیران و داوران
sewarage	زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
nordic combined	مجموع مسابقات اسکی نوردیک
two person zero sum game	بازی دو نفره با مجموع صفر
pinning combination	مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
balloted	رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot	رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots	رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces	مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
stroke play	مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
charactristic velocity	مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions	عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition	عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
assoil	اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time	مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook	: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
hand	بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing	بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
drive	دنده
gears	دنده
hard-nosed	یک دنده
rib	دنده
slat	دنده ها
slats	دنده ها
gear	دنده
strict	یک دنده
stricter	یک دنده
strictest	یک دنده
geared	دنده
dependum	ته دنده
drives	دنده
geap	دنده
spare ribs	سر دنده
costa	دنده
french chop	گوشت دنده
spareribs	گوشت دنده
gear wheels	چرخ دنده ها
gear level	دسته دنده
high speed	دنده سریع
gear case	جعبه دنده
gear cutter	دنده تراش
gear wheel	چرخ دنده
external thread	دنده خارجی
gear box	جعبه دنده
gearwheels	چرخ دنده ها
sprocket	دنده زنجیر
transmission case	جعبه دنده
stick shift	دسته دنده
cross-rib	دنده ی قوس
spur gear	دنده ملخی
steering gear	دنده فرمان
steering gear	دنده سکان
wheelwork	چرخ دنده
chop	گوشت دنده
toothed wheel	چرخ دنده
top radius	گردی سر دنده
worm gear	دنده مورب
ratchet	دنده جغجغه ای
jackshaft	دنده عقب
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
laticostate	دنده پهن
cogwheels	چرخ دنده ها
low gear	دنده کندکن
cog wheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
gearwheel	چرخ دنده
shifting lever	دسته دنده
pinwheel	چرخ دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
cog wheel	چرخ دنده
cogged wheel	چرخ دنده
worm gear	دنده مارپیچی
geared	چرخ دنده
cogs	دنده چرخ
cog	دنده چرخ
rib	دنده میله
bendix	دنده بندیکس
rib	گوشت دنده
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
stave	دنده بشکه
frame	دنده عرضی
gearshifts	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gear	چرخ دنده
gearshift	میله دنده
pinions	جرخ دنده
thread	دنده پیچ
threads	دنده پیچ
gear	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
gears	چرخ دنده
longitudinal	دنده طولی
gears	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
transmissions	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
transmission	جعبه دنده
pinioning	جرخ دنده
reverse gear	دنده معکوس