Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
Other Matches
clearance inwards
مجوز ورود کشتی
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
licence
مجوز
permission
مجوز
warrant
مجوز
licences
مجوز
authority
مجوز
justification
مجوز
justifications
مجوز
licenses
مجوز
warranted
مجوز
warrants
مجوز
warrent
مجوز
license
مجوز
warranting
مجوز
licensing
مجوز
licensee
دارنده مجوز
licensees
دارنده مجوز
withdrawal warrant
مجوز برداشت
without justification
بدون مجوز
software license
مجوز نرم افزار
site license
مجوز درون سازمانی
warrants
ضمانت کردن مجوز
warranted
ضمانت کردن مجوز
warrant
ضمانت کردن مجوز
clearance
مجوز دستیابی به یک فایل
warranting
ضمانت کردن مجوز
sanctions
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
مجوز جریمه ضمانت اجرا
authorisations
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
run duration
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
authorization
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
browsed
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browse
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
ATC
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
exits
خروج
leakage or breakage
خروج
emissions
خروج
exhausts
خروج
egress
خروج
egression
خروج
emersion
خروج
outgo
خروج
emission
خروج
exit
خروج
exhaust
خروج
propulsion
خروج
prolapsus
خروج
exodus
خروج
signatures
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
exeat
اجازهء خروج
exhaust valve
شیر خروج
exit point
نقطه خروج
emission
صدور خروج
emissions
صدور خروج
exhaust velosity
سرعت خروج
emergency exit
خروج اضطراری
ejaculating
خروج منی
debouchment
خروج ازتنگنا
debouch
راه خروج
transpiration
خروج نفوذ
spurts
خروج ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
spermatism
خروج منی
blow out
خروج ناگهانی
capital outflow
خروج سرمایه
out flow of capital
خروج سرمایه
angle of emergence
زاویه خروج
ejaculate
خروج منی
ejaculates
خروج منی
electron affinity
انرژی خروج
dump valve
شیر خروج
defecation
خروج مدفوع
eccentricity
خروج از مرکز
eccentricity
خروج از مرکزیت
eccentricities
خروج از مرکز
eccentricities
خروج از مرکزیت
ejaculated
خروج منی
emergency exit
در خروج اضطراری
prolapse of the uterus
خروج سیبک
order off the field
حکم خروج
order off
حکم خروج
outages
راه خروج
outage
راه خروج
log off
خروج از سیستم
log out
خروج از سیستم
work function
انرژی خروج
ingress and egress
دخول و خروج
logout
خروج از سیستم
light spill
خروج نور
outlet
مجرای خروج
outlets
مجرای خروج
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
gas tight
مانع خروج گاز
exhaust
خروج گاز یابخار
exhaust
تخلیه کردن خروج
out flow of labor
خروج نیروی کار
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
shells
برنامه خروج موقت
shelling
برنامه خروج موقت
shell
برنامه خروج موقت
outer work function
انرژی خروج بیرونی
inner work function
انرژی خروج درونی
exhausts
خروج گاز یابخار
exhausts
تخلیه کردن خروج
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
steam tight
مانع خروج بخار
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
undoubling
خروج از دوبلگی شطرنج
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
fifo
خروج به ترتیب ورود
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
exophthalmos
خروج تخم چشم
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
gangway
محل ورود و خروج از ناو
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
gangways
محل ورود و خروج از ناو
Please show me the way out I'll show you !
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
trap house
محل خروج هدفهای متحرک
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
exhaust pipe
لوله خروج بخار یا دود
ne exeat regno
دستور عدم خروج از مملکت
obturator
الات مانع خروج گاز
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
spermatorrhoea
خروج منی بدون اراده احتلام
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy
برش مثانه برای خروج سنگ
to shut in
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
muzzle energy
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit road
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exits
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
blowdown
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blasts
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valve
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
photoemission
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
extravasattion
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com