Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (38 milliseconds)
English
Persian
care
محافظت کردن مراقبت
cared
محافظت کردن مراقبت
cares
محافظت کردن مراقبت
Other Matches
sheltering
محافظت کردن
protecting
محافظت کردن
shelters
محافظت کردن
sheltered
محافظت کردن
shelter
محافظت کردن
shields
محافظت کردن
protects
محافظت کردن
shield
محافظت کردن
guard
محافظت کردن
protect
محافظت کردن
guards
محافظت کردن
guarding
محافظت کردن
ensuring
مراقبت کردن در
insures
مراقبت کردن در
watch
مراقبت کردن
watching
مراقبت کردن
watches
مراقبت کردن
to llok
مراقبت کردن
watched
مراقبت کردن
insuring
مراقبت کردن در
ensured
مراقبت کردن در
see to it
مراقبت کردن
ensures
مراقبت کردن در
to see after
مراقبت کردن
to see to it
مراقبت کردن
ensure
مراقبت کردن در
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
searched
مراقبت کردن از زمین
searchingly
مراقبت کردن از زمین
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
searches
مراقبت کردن از زمین
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
search
مراقبت کردن از زمین
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
preserving
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
preserve
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
guard
محافظت کردن نگهبانی کردن
keeps
اداره کردن محافظت کردن
guarding
محافظت کردن نگهبانی کردن
guards
محافظت کردن نگهبانی کردن
keep
اداره کردن محافظت کردن
watched
مراقبت کردن موافبت کردن
watching
مراقبت کردن موافبت کردن
watches
مراقبت کردن موافبت کردن
watch
مراقبت کردن موافبت کردن
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
screening, screenings
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
preservation
محافظت
cared
محافظت
conservation
محافظت
cares
محافظت
protection
محافظت
care
محافظت
shelters
محافظت حمایت
preservation
محافظت جلوگیری
stickability
قابلیت محافظت
thermal protection
محافظت حرارتی
normal maintenance
محافظت عادی
copy protection
محافظت از کپی
preserve wood
محافظت چوب
sheltering
محافظت حمایت
sheltered
محافظت حمایت
shelter
محافظت حمایت
espial
مراقبت
ovservation
مراقبت
watchfulness
مراقبت
eyesight
مراقبت
watchful
مراقبت
unattended
بی مراقبت
surveillance
مراقبت
cares
مراقبت
care
مراقبت
cared
مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
tendance
مراقبت
vigilance
مراقبت
protected storage
انباره محافظت شده
right of self preservation
حق محافظت از سرحدات خود
security
محافظت شده یا رمزدار
The Physics of Radiation Protection
فیزیک محافظت از پرتو
reserved words
کلمههای محافظت شده
Health physics
فیزیک محافظت از پرتو
protected storage
حافظه محافظت شده
combat surveillance
مراقبت رزمی
sea surveillance
مراقبت دریایی
residential care
مراقبت پناهگاهی
care of supplies
مراقبت اماد
watchtowers
برج مراقبت
watchtower
برج مراقبت
Medicare
مراقبت پزشکی
area monitoring
مراقبت منطقهای
helical scanning
مراقبت مارپیچی
ground surveillance
مراقبت زمینی
listening watch
مراقبت به گوش
due care
مراقبت کافی
watch tower
برج مراقبت
day care
مراقبت در روز
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
animadversion
مراقبت مشاهده
control towers
برج مراقبت
air surveillance
مراقبت هوایی
air search
مراقبت هوایی
protected passed pawn
پیاده رونده محافظت شده
protective
زره حفافتی محافظت کننده
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
air beacon
برج مراقبت پایگاه
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
lookout
مراقبت عمل پاییدن
vigilance
مراقبت به گوش بودن
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
radar beacon
برج مراقبت رادار
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
harbor control tower
برج مراقبت بندر
stake-out
محل تحت مراقبت
sector of search
منطقه مراقبت رادار
stake-outs
محل تحت مراقبت
maintained
به خوبی مراقبت شده
maintains
به خوبی مراقبت شده
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
maintain
به خوبی مراقبت شده
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
parkas
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
breakers
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
see that he does it
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
turn over
<idiom>
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under
<idiom>
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
encipher
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
automatic reset circuit breaker
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
covers
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
write protect
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
dou
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fuse
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
Creches
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard bit
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
enhances
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhance
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
vigils
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigil
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com