English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Other Matches
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
same یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
flexible استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
nonaligned نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
No sooner was he gone than he was kI'lled . رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
manufacturer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
producer تولید کننده
productive تولید کننده
progenitive تولید کننده
producers تولید کننده
producers تولید کننده مولد
genies تولید کننده تناسلی
pistillate تولید کننده مادگی
gonocyte سلول تولید کننده
suppliers شرکت تولید کننده
rational producer تولید کننده منطقی
producer surplus مازاد تولید کننده
reproducer دوباره تولید کننده
supplier شرکت تولید کننده
producer تولید کننده مولد
manufacturers تولید کننده سازنده
manufacturer تولید کننده سازنده
producer's risk ریسک تولید کننده
marginal producer تولید کننده نهائی
genie تولید کننده تناسلی
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
absorbefacient تولید کننده عمل جذب
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> همان آش است و همان کاسه .
rem مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
synchronous فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogonous تولید کننده اولاد شبیه به والدین
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
production تولید حجم بزرگ محصولات
productions تولید حجم بزرگ محصولات
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamous تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamic تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
same همان چیز همان
FMS ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
adobe شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
carrying عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carries عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carried عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carry عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
ps/ محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
silicon ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
this same همان
idem همان
thingummy همان
identic همان
selfsame همان
same همان
very همان
identical همان
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
at the very beginning از همان اولش
same همان جور
i went that instant در همان ان رفتم
s.c همان پرونده
s.c همان دعوی
for that matter <idiom> به همان علت
one یکی از همان
of that ilk دارای همان جا
nothing short of عینا همان
equally <adv.> به همان طریق
of that ilk اهل همان جا
selfsame درست همان
i went on the instant در همان ان رفتم
just as well <adv.> همان مقدار
ones یکی از همان
of the same kind از همان نوع
instatu quo در همان حال
that once همان یک بار
therabout در همان نزدیکی
accordingly از همان قرار
it is the same thing همان است
the reinbefore همان سندیاقرارداد
just as well <adv.> به همان طریق
same همان کار
self same همان خود
self-same همان خود
very همان همین
equally <adv.> همان مقدار
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
ones عین همان یکی
even دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place. در همان جای همیشگه
we are in the same way ما هم همان حال را داریم
idem همان نویسنده در همانجا
He would never retract . هر چه بگوید همان است
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
it is much the same تقریبا همان است
She promised to bring it but never did . همان آوردنی که بیاورد !
of even date دارای همان تاریخ
It comes to the same thing . باز هم همان ؟ یشود
one عین همان یکی
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
vendors مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendor مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
altar-rail [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
lighter shade از همان رنگ ولی روشن تر
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
What wI'll be woll be. هر چقدر قسمت با شد همان می شود
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
step jump پرش و برگشت روی همان پا
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
synchronous آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
running gear قسمت حرکت کننده ماشین
Xerox PARC مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com